نوشته‌ها

مهارت های مورد نیاز رهبری
مهارت های مورد نیاز رهبری
{{ مهارت های مورد نیاز رهبری }}

برای اینکه یک فرد بتواند رهبری یک سازمان را به عهده بگیرد و نقش خود را به صورتی اثربخش و پویا ایفا کند، باید مهارت های گوناگونی داشته باشد. مهارت به معنی توانایی تبدیل نمودن دانش به کنش است، به صورتی که منجر به انجام عملکردی صحیح و موثر گردد. در دنیای امروز تمام کسب و کارها نیازمند تنوع مهارت هستند. هر چقدر رهبرها مهارت های بیشتری داشته باشند و کارهای بیشتری انجام دهند، راحت تر می توانند کسب و کارهای همیشه در حال تکامل را هدایت نمایند و پیشرفت کنند.  این مهارت ها عبارتند از:

  • مهارت تشخیص: این مهارت به معنی توانمند بودن در شناخت شرایطی می باشد که مدیران سازمان ها در تلاش هستند تا آن شرایط را تحت تاثیر قرار دهند.
  • مهارت برقراری ارتباط: این مهارت یکی از مهارت های کلیدی در رهبری به حساب می آید. مدیران باید قادر باشند به شیوه ای با افراد ارتباط برقرار کنند که کارمندان بتوانند آن را به سادگی درک کنند و بپذیرند.
  • مهارت تطبیق: مهارت تطبیق به این معنی است که رهبر بتواند رفتار و منابع پیش رویش را با رویدادها و اتفاقات پیش بینی نشده تطبیق دهد.
  • مهارت فنی: این مهارت به رهبران کمک می کند تا در استفاده از دستورالعمل ها و فنون مربوطه توانمند شوند. به عبارت بهتر مهارت فنی یعنی رهبران بتوانند دانش کسب شده خود را در عمل به کار گیرند و از روش ها و تکنیک ها و وسایلی که برای انجام وظایفشان از طریق آموزش و تعلیم به دست آورده اند، استفاده کنند.
یکی از مهارت های مورد نیاز در رهبری، مهارت های فنی می باشد.
{{ یکی از مهارت های مورد نیاز در رهبری، مهارت های فنی می باشد }}

  • مهارت انسانی: این مهارت مربوط به توانایی به وجود آوردن محیطی که در آن افراد با هم تفاهم داشته باشند و همچنین همکاری و انجام دادن کارها توسط دیگران می شود. این مهارت به طور کامل نقطه مقابل مهارت های فنی است. یعنی به جای اینکه رهبران با اشیا سر و کار داشته باشند با انسان طرف هستند. از همین رو لازم است برای کسب چنین مهارتی رهبر خود را به خوبی بشناسد. از نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد و با استفاده از مهارت های انسانی خود محیطی امن و قابل قبول را برای جلب همکاری دیگر اعضای سازمان ایجاد نماید.
  • مهارت ادراکی: مهارت ادراکی به معنی توانایی ایجاد نمودن هماهنگی میان فعالیت ها و یکپارچه ساختن تلاش های سازمانی می باشد. همچنین توانا بودن در درک نمودن سازمان به عنوان یک کل و چگونگی برقراری ارتباط تمامی اجزای سازمان با همدیگر هم به مهارت ادراکی مربوط می شود. این مهارت به رهبران کمک می کند تا اثرات تغییرات را در سازمان پیش بینی نمایند.

توانایی های رهبری

توانایی های رهبری به دو دسته توانایی های عمومی و توانایی های بلوغی تقسیم می شود. توانایی های عمومی، آن دسته از توانایی ها می باشند که بر اساس آن تمامی افراد چه رهبر باشند، چه عضو کوچکتری از یک سازمان، به منظور ادامه زندگی معمولی خود به آنها احتیاج دارند. این توانایی های عمومی است که به افراد کمک می کند تا یک زندگی پویا، سالم و رضایت بخش داشته باشند. در واقع توانایی های عمومی شامل سلامتی عقل و تفکر و ادراک، سلامت جسمی، سلامت روحی و عاطفی، داشتن تعهد و تقوا و سلامتی اعتقادات و ایمان ها می گردد.

اما توانایی های بلوغی، به توانایی هایی گفته می شود که باعث می شوند تا یک فرد از فردی معمولی در سطحی بالاتر قرار بگیرد. این توانایی ها به افراد کمک می کنند تا قدرت تمیز، استدلال و نتیجه گیری هوشمندانه داشته باشند. از میان برخی از توانایی های بلوغی می توانیم به مهارت های انسانی، قدرت تشخیص و قضاوت، هدفدار بودن، دانش و پیدا کردن انگیزه در انجام دادن کارها اشاره کنیم.

{{ توانایی های بلوغی و پیشرفته به رهبری کمک می کند تا موفق تر عمل کند }}

چالش های یادگیری مهارت های رهبری

هنگامی که مدیران یک سازمان به عنوان یک رهبر اهدافی برای خود و آینده سازمان تعیین می کنند، باید ابتدا موقعیت خود را بسنجند و شیوه برخورد برای مقابله و برخورد مناسب با چالش ها را فرا بگیرند.

پیش از همه رهبران موفق باید بدانند که هیچ چالشی را نمی توانند به تنهایی و با تک روی حل کنند. این افراد باید از رهبری خود به منظور تاثیر گذاشتن بر روی نتایج سازمانی استفاده نمایند.

راه بعدی تفکر و عملکرد کاربردی می باشد. بهتر است رهبران برای رفع تنش های میان عملکردهای راهبردی کوتاه و بلند مدت، احتمالات راهبردی ویژه و تاکتیک ها را تعدیل نمایند.

برای اینکه بتوان در گروه های مختلف سازمانی ایجاد همکاری و بروز خلاقیت نمود باید تغییر انجام داد. این تغییر علاوه بر اینکه شامل تغییر در سیستم ساختاری و عملیاتی می شود، باید تغییری عمیق تر در سیستم انسانی، باورها و ارزش ها و فرهنگی ایجاد نمود.

یکی از چالش ها در کسب مهارت های رهبری، تغییر است.
{{ یکی ازچالش ها در کسب مهارت های رهبری، تغییر است }}

روش های تقویت مهارت های رهبری

یک مدیر موفق برای اینکه بتواند به یک رهبر موثر تبدیل شود باید مهارت های خود را تقویت کند. تقویت مهارت ها به وسیله آموزش صورت می پذیرد. افراد می توانند برای تقویت مهارت های خود به دنبال الگوهای مناسب باشند. آنها ابتدا باید ارزش های سازمان خود را به خوبی بررسی کنند و بعد رهبران سازمان های دیگر را مورد بررسی قرار دهند. سبک رهبری آنها را ارزیابی کنند و به عنوان الگو در نظر بگیرند.

رهبران می توانند از مربیان موفق الهام بگیرند تا خود نیز تبدیل به یک مربی موفق شوند.

مدیران برای تقویت مهارت های رهبری باید یاد بگیرند، انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند. به این صورت می توانند تکنیک های خود را در مقابله با شرایط مختلف تغییر دهند. همین که رهبران از روندهای در حال شکل گیری سازمان جلوتر باشند، باعث می شود آنها به عنوان رهبری برجسته شناخته شوند.

مدیران برای اینکه بتوانند ویژگی های یک رهبر قابل تحسین را کسب کنند باید چشم انداز خود را گسترش دهند. برای این کار باید رهبران برجسته ای که خارج از سازمان آنها هستند را بشناسند. ویژگی های آنها را بررسی کنند تا بتوانند تصویر کامل تری از مهارت های لازم و ویژگی های یک رهبر شکل دهند.

گرفتن بازخورد از افراد مختلف نیز می تواند موثر باشد. مدیران می توانند از انتقادهای سازنده و مشورت های مربیان، همکاران و مدیران سطوح پایین تر استفاده کنند و برای رشد حرفه ای از آنها استفاده نمایند. افراد داخل سازمان می توانند به رهبران کمک کنند تا نقاط قوت و ضعف خود و سازمان را شناسایی کنند.

گرفتن بازخورد به رهبری کمک می کند تا نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسد.
{{ گرفتن بازخورد به رهبری کمک می کند تا نقاط ضعف و قوت خود را بهتر بشناسد }}

منابع:

کتاب مبانی فلسفی و تئوری های رهبری و رفتار سازمانی، نوشته شده توسط سید علی اکبر افجه

https://www.forbes.com/sites/forbescoachescouncil/2016/12/13/13-leadership-skills-you-didnt-need-a-decade-ago-that-are-now-essential/?sh=7633edb54c1f

 تئوری سازمان، نوشته استیفن رابینز


ویژگی های رهبری موثر در سازمان
ویژگی های رهبری موثر در سازمان
<<ویژگی های رهبری موثر در سازمان>>

ویژگی های رهبری موثر در سازمان

به گفته استیو جابز مدیریت، افراد را وادار می کند تا کاری را انجام دهند که به انجام دادن آن تمایلی ندارند. اما رهبری افراد را ترغیب به کارهایی می نماید که آنها هیچ وقت فکر نمی کردند از پس آن کارها برآیند. همین توصیف نشان دهنده این موضوع است که یک رهبر موفق باید ویژگی هایی فراتر از ویژگی های یک مدیر ساده داشته باشد. این ویژگی ها اکتسابی هستند و با آموزش صحیح می توان آنها را به دست آورد.

هنر برقرار نمودن ارتباط در رهبری

اولین ویژگی و یکی از مهمترین ویژگی های یک رهبر موثر و کارآمد این است که بتواند به اشکال مختلفی با کارمندان خودش ارتباط برقرار کند. سپس اطلاعات لازم را به آنها منتقل کند و درست مثل یک کوچ مقتدر، آنها را کوچینگ نماید.

هر کدام از افرادی که رهبر با آنان ارتباط برقرار می نماید، دارای نقش های متفاوتی هستند. در واقع هویت اجتماعی این افراد با یکدیگر فرق می کند. بنابراین یک رهبر موفق باید برای برقراری ارتباط موثر با این افراد از روش های متفاوتی استفاده کند.

مسئولیت پذیری رهبری

رهبران مقتدر در قبال تمامی نتایج به دست آمده در سازمان مسئول هستند. چه این نتایج به دست آمد مثبت باشند، چه منفی. آنها علاوه بر اینکه خود را مسئول می دانند بلکه مانند یک الگو برای باقی افراد سازمان عمل می کند. در نتیجه این حس را به دیگر اعضای سازمان هم انتقال می دهند. به این صورت تمامی افراد سازمان همانند رهبر خود مسئولیت عملکردهایشان را می پذیرند.

<<یکی از ویژگی های رهبری مسئولیت پذیری است>>

داشتن نگرش مثبت در رهبری

داشتن نگرش و رویکرد مثبت باعث می شود تا این نگرش به تمام اعضای سازمان انتقال پیدا کند. در نتیجه تمام افراد سازمان از خود انرژی بیشتر و مثبت تری بروز می دهند. این مثبت نگری و انرژی خوب آن، می تواند به روش های مختلفی در سازمان انجام شود. ایجاد فضایی شاد و سرگرمی های مفید در زمان های مشخص می تواند این انرژی و نگرش را بر فضا حاکم کند.

نکته دیگری که در این ویژگی مطرح می شود این است که، تمامی سازمان ها در مقاطع متفاوتی دورهای سخت و استرس زا را تجربه کرده اند. اما شیوه واکنش رهبری سازمان در این برهه های زمانی نقش حیاتی در سازمان دارد. به طوری که چنانچه رهبران روحیه خود را در این شرایط حفظ کنند، دیگران نیز از آنها الگوبرداری می کنند و به جای دستپاچگی و گم کردن مسیر، با آرامش مشکلات به وجود آمده را از میان بر می دارند.

خودآگاهی رهبری

این مهارت یک مهارت درونی به حساب می آید. مهارت خودآگاهی یکی از اساسی ترین و مهمترین ویژگی های یک رهبر موفق است. این خودآگاهی به این معنا است که رهبران باید از دیدگاه کارمندانشان نسبت به خود آگاه باشند. همچنین بدانند که در زمان تجربه احساسات هیجانی مختلف مانند عصبانیت چه واکنشی از خود بروز دهند.

ویژگی خودآگاهی در رهبری افراد موثر است.
<<ویژگی خودآگاهی در رهبری افراد موثر است>>

تیزهوشی تجاری در رهبری

رهبران موفق باید با کسب و کار تجاری سازمان خود آشنایی کامل داشته باشند. البته منظور این نیست که رهبران در تمامی حوزه های مرتبط دارای تخصص باشند. اما آنها می توانند با انتخاب مدیران متخصص در هر واحدی به مسائل سازمانی اشراف پیدا کنند.

تاثیر هوش هیجانی در رهبری

هوش هیجانی همان EQ است که به وابسته آن افراد می توانند واکنش های محیطی را درک کنند. رهبرانی در سازمان های خود موفق عمل می کنند که با استفاده از هوش هیجانی خود دلیل نهفته در پشت رفتار کارمندان خود را کشف کنند. ممکن است بعضی از آنها مقطع سختی را در زندگی خود تجربه کرده باشند. یا اینکه دارای اعتماد به نفس کافی نباشند. وقتی یک رهبر این دلایل را پیدا می کند، می تواند با تامل بیشتر و روشی صحیح تر با کارمندانش برخورد نماید.

توانمندسازی اعضای سازمان توسط رهبری

یکی از ویژگی های رهبری این است که بتواند به تمامی کارکنان خود فرصتی دهد تا رشد کنند. برای این کار رهبر باید بداند که چه وظایفی را به چه کسانی متحول کند. تقسیم وظایف باید متناسب با هوش و استعداد هر فرد در سازمان صورت پذیرد.

برخورد محترمانه رهبری با دیگر اعضای سازمان

رهبران کارآمد دریافته اند که برخورد همراه با احترام با زیردستان و کارمندان سازمان سبب می شود تا مشکلات، تناقض ها و تنش های محتمل سریع تر و بهتر حل شوند.

در رهبری به شیوه موفق برخورد محترمانه با اعضای سازمان بسیار مهم است.
<<در رهبری به شیوه موفق برخورد محترمانه با اعضای سازمان بسیار مهم است>>

شجاعت رهبری

رهبران باید شجاعت برخورد و حل و فصل نمودن مشکلات را داشته باشند. آنها به جای نادیده گرفتن و کتمان مشکلات، با شجاعت آنها را در سازمان مطرح می کنند. به این صورت همراهی تمام اعضای سازمان را جذب می کنند و امور را در مسیر درست هدایت می کنند.

تاثیرگذاری رهبری

شاید بتوان گفت برجسته ترین ویژگی یک رهبر موفق، میزان تاثیرگذاری او بر سازمان می باشد. این ویژگی یک ویژگی ذاتی است. اما به این معنا نیست که نمی توان آن را کسب نمود. رهبران می توانند با استفاده به جا و مناسب از منطق و احساسات خود بر روی کارمندان خود تاثیرگذار باشند. افراد تاثیرگذار خواسته های خود را واضح مطرح می کنند. از لحاظ احساسی با کارمندان خود ارتباط برقرار می کنند و ارتباطی طولانی مدت و واقعی با آنها دارند. دارای شخصیتی کاریزماتیک هستند و البته انتقاد پذیر هم می باشند. آنها در جهت دستیابی به اهداف مشترک تلاش می کنند و به کارمندان خود احساس مهم بودن، می دهند. از پیشنهادات و نظرات کارمندان خود استفاده می کنند.

افرادی که برای رهبری سازمان انتخاب می شوند، باید هنر تاثیرگذاری را بلد باشند.
<<افرادی که برای رهبری سازمان انتخاب می شوند،باید هنرتاثیرگذاری را بلد باشند>>

صبوری و تاب آوری رهبری

رهبران قدرتمند در مقابل مشکلات تسلیم نمی شوند. آنها در روزهای سخت وارد عمل می شوند و کنترل امور را به دست می گیرند. آنها روحیه خود را در هر شرایطی حفظ می کنند و در مقابله با مشکلات با حفظ آرامش آنها را حل می نمایند. آنها بیشتر از اینکه بر روی مسائل و مشکلات سازمان تمرکز کنند، توجه خود را به سمت راهکارها معطوف می کنند.

فهم سیاسی در رهبری

اینکه رهبران  افرادی که با آنها مخالف هستند و از آنها انتقاد می کنند را بپذیرند و از آنها ممنون باشند، مستلزم داشتن فهمی سیاسی است. این نظرات مخالف می توانند به رهبران کمک کنند تا قوی تر شوند. گاهی اوقات آنها با تشکر علنی و صادقانه از مخالفان خود نشان می دهند که آماده دریافت دیدگاه های مختلف هستند.


منابع:

https://www.employeeconnect.com/blog/how-to-be-a-highly-successful-hr-leader-tips/

https://www.entrepreneur.com/slideshow/299443


نقش رهبری درسازمان
نقش رهبری درسازمان
نقش رهبری درسازمان

رهبری به عنوان یک وظیفه شناخته می شود که در کل سطوح مدیریت دارای نقش پررنگی می باشد. افرادی که در سطوح بالای مدیریتی قرار گرفته اند باید ویژگی های یک رهبر خوب را کسب نمایند و به این وسیله با کارمندان خود در تعامل و همکاری باشند. حتی مدیران سطوح میانی هم نیز به منظور اجرای برنامه هایی که مدیران سطوح عالی تعیین می کنند، مانند یک رهبر عمل کنند.

ادامه مطلب
تعریف رهبری

در واقع رهبری حالت معنوی و جذبه یک فرد است. همین ویژگی نیز یک فرد را نسبت به افراد دیگر متمایز می نماید. بعضی از افراد این ویژگی و حالت رفتاری را به صورت بالقوه در وجود خود دارند. برخی دیگر نیز این ویژگی را به صورت بالفعل کسب می کنند. رهبری یک شاخصه رفتاری به حساب می آید که به صورت اکتسابی در رفتارها و کردار، گفتار و عمل یک مدیر بازتاب پیدا می کند. این ویژگی ها سبب می شود تا افراد به صورت ناخودآگاه از رهبر خود پیروی کنند.

ادامه مطلب