بررسی مفاهیم بنیادین متعالی در مدیریت عملکرد
بررسی مفاهیم بنیادین متعالی در مدیریت عملکرد
*بررسی مفاهیم بنیادین متعالی در مدیریت عملکرد*

صاحبنظران علم مدیریت مدل های مختلفی را به منظور ارزیابی و مدیریت عملکرد مطرح نموده اند. این مدل ها علاوه بر اینکه باعث دستیابی به دستاوردهای مفید می شوند، پاسخگوی شرایط فعلی و تا حدی نیز پاسخگوی شرایط آینده سازمان ها هستند. به همین خاطر مدل هایی موفق تر هستند که قادر باشند عمده خواسته ها و نیازهای افرادی را که بقای سازمان برایشان مهم است را تامین نماید. یکی از نیازهای اساسی سازمان دستیابی به تعالی است.

این مدل که به مدل تعالی معروف می باشد، بر اساس ۸ مفهوم بنیادین تشکیل شده است. این مفاهیم کمک می کنند تا مدیران درک درستی از چارچوب این مدل و چگونگی ارتباط این مدل با عملکرد بخش های مختلف سازمان به دست آورند.

دستیابی به نتایج متوازن در مدیریت عملکرد

نخستین مفهومی که در این مدل مطرح می شود، دستیابی به نتایج متوازن است. سازمان های متعالی به وسیله برنامه ریزی های درست سعی می کنند تا مجموعه متوازنی از نتایج مورد نظر خود را به دست آورند. این نتایج به دست آمده کمک می کنند تا نیازهای کوتاه مدت و بلند مدت ذی نفعان سازمانی بر آورده گردد. همچنین به تامین اهداف خود سازمان نیز کمک می نماید و آن را به سمت چشم انداز تعیین شده سوق می دهد.

اولین مفهوم مدل تعالی در مدیریت عملکرد، دستیابی به نتایج متوازن می باشد.
*اولین مفهوم مدل تعالی در مدیریت عملکرد، دستیابی به نتایج متوازن می باشد*

ارزش افزایی برای مشتریان در مدیریت عملکرد

مفهوم بعدی که در این مدل مورد بررسی قرار می گیرد، ارزش افزایی برای مشتریان می باشد. در واقع سازمان هایی که مدل تعالی را الگوی خود قرار داده اند، علت اصلی وجودی خود را، مشتریان خود می دانند. به همین خاطر سعی دارند تا نیازها و انتظارات مشتریان را پیش بینی و درک نمایند و بر اساس آن در محصولات و خدمات خود نوآوری ایجاد کنند.

به همین منظور سازمان ها سعی در شناخت بیشتر مشتریان خود دارند تا بتوانند آنها را حفظ کنند.

رهبری دوراندیش و الهام بخش در مدیریت عملکرد

این موضوع سومین مفهومی است که در این مدل مطرح می شود. به این معنی که سازمان های متعالی دارای رهبرانی هستند که از آینده یک تصویر مناسب ارائه می دهند و سپس آن تصویر را محقق می نمایند. این گونه رهبران به مثابه یک الگو در سازمان عمل می کنند و در ایجاد ارزش ها و اخلاق های سازمانی نقش مهمی را ایفا می کنند.

رهبران این مدل از سازمان برای دستیابی به این تصویر روش های خاصی را مشخص می کنند و در مورد آنها با دیگر اعضای سازمان مشورت می کنند. به این صورت کارمندان سازمان احساس مشارکت و سهیم بودن در سازمان را پیدا می کنند و تمام تلاش خود را برای دستیابی به این تصاویر به کار می بندند.

چنین رهبرانی سبب ترویج فرهنگی می شوند که حامی خلق و گسترش ایده های نوآورانه و خلاق برای توسعه سازمانی است. همین موضوع، سبب شهرت پیدا کردن سازمان و تقویت آن می گردد.

در مدل تعالی مدیریت عملکرد رهبران دوراندیش، تصویر مناسبی از آینده ارائه می دهند.
*در مدل تعالی مدیریت عملکرد رهبران دوراندیش، تصویر مناسبی از آینده ارائه می دهند*

مدیریت عملکرد توسط فرآیندها

این مفهوم به عنوان مفهوم چهارم مدل تعالی به وسیله فرایندهایی دارای ساختار و همسو با استراتژی های سازمانی سبب می شود تا مدیریت سازمان به نتایجی پایدار و متوازن دست پیدا کند. در واقع برای اینکه بتوان این مفهوم را تحقق بخشید باید یک چارچوب مناسب از فرآیندهای کلیدی منسجم، ساختار یافته و همسو به وجود آورد. مدیران نیز باید این چارچوب را به گونه ای مدیریت کنند که سبب ایجاد ارزش واقعی برای ذینفعان گردد. به این ترتیب یک توازن مناسب میان کارایی و اثربخشی برقرار می گردد.

موفقیت به وسیله کارمندان سازمان در مدیریت عملکرد

یکی از مفاهیم مهم مدل تعالی، این مفهوم می باشد. سازمان های متعالی کارمندان خود را ارزشمند می دانند و آنها را ارج می نهند. فرهنگ این سازمان ها در صدد ترویج توانمندسازی اعضای سازمان می باشد تا به این صورت بتواند یک سیستم متوازن برای دستیابی به اهداف سازمان به وجود آورد.

سازمان های متعالی به منظور دستیابی به این مفهوم شایستگی های و مهارت های افراد را که متناسب با هر یک از اهداف سازمانی است را درک می نمایند. به همین خاطر تلاش می کنند تا در سازمان فرهنگی را ترویج دهند که در آن استعدادها و مهارت های افراد مورد توجه قرار گیرد و خلاقیت ها اجازه بروز پیدا کنند.

در مدل تعالی مدیریت عملکرد، موفقیت سازمانی از طریق کارمندان ممکن می شود.
*در مدل تعالی مدیریت عملکرد، موفقیت سازمانی از طریق کارمندان ممکن می شود*

پرورش خلاقیت و نوآوری در مدیریت عملکرد

مفهوم ششم مدل تعالی مدیریت عملکرد، پرورش خلاقیت و نوآوری می باشد. به این صورت که سازمان هایی که این مدل را الگوی خود قرار داده اند، به وسیله خلاقیت و نوآوری نظام مند و مستمر، باعث ایجاد سطوح عملکرد فزاینده در سازمان گردند. به همین منظور این سازمان های شبکه هایی را ایجاد می کنند تا فرصت های بروز خلاقیت را طبق علائمی که از محیط درونی و بیرونی دریافت می کنند، فراهم نمایند. به همین منظور این شبکه ها اهداف خرد و کلان کاملا واضحی را برای خلاقیت و نوآوری مشخص می نمایند.

سازمان های متعالی از این خلاقیت ها و نوآوری برای تقویت کردن تصویر سازمان، شهرت آن و جذب بیشتر شرکا، استعدادهای جدید و مشتریان استفاده می نمایند.

ایجاد شراکت در مدیریت عملکرد

سازمان های متعالی برای اینکه مطمئن شوند که با انواع شرکای خود موفقیتی دو جانبه کسب می کنند، در صدد ایجاد و حفظ روابطی هستند که بر پایه اعتماد میان طرفین شکل می گیرد. شرکای این سازمان های می توانند جامعه، مشتریان، نهادهای آموزشی، تامین کنندگان و یا سازمان های غیر دولتی باشند.

برای اینکه سازمان های متعالی به این مفهوم دست پیدا کنند، باید بدانند و به این باور برسند که در دنیای امروزی که مطالبات فزاینده بر همه جامعه حاکم است، موفقیت حاصل نمی شود، مگر به وسیله شراکت های اثربخش.

چنین سازمان هایی به خوبی اهداف خود را می شناسند و می دانند که برای دستیابی به آنها باید به دنبال چه نوع شرکایی باشند. در واقع شرکایی برای این سازمان ها مناسب هستند که بتوانند برای ذینفعان خلق ارزش نمایند.

مسئولیت پذیری برای آینده در مدیریت عملکرد

آخرین مفهوم مطرح در مدل تعالی، مسئولیت پذیری برای آینده می باشد. به این معنی که سازمان های متعالی یک الگوی ذهنی خلق کرده اند، که این الگو بر پایه ارزش های مشخص، اخلاق و بالاترین استانداردها برای سازمان بنیان گذاشته شده است. این الگوها به سازمان کمک می کنند تا در جهت پایداری اجتماعی، اقتصادی و زیست محیطی تلاش نمایند.

برای تحقق این مفهوم یک هدف بنیادین تعریف می گردد. این هدف بر مبنای اخلاقیات، ارزش ها و چشم انداز سازمان تعیین می شود و به این صورت آینده سازمان را تضمین می نماید.

مسئولیت پذیری در آینده، آخرین مفهوم مدل تعالی مدیریت عملکرد می باشد.
*مسئولیت پذیری در آینده، آخرین مفهوم مدل تعالی مدیریت عملکرد می باشد*

منابع:

تئوری های سازمان، نوشته رابینز، استیفن پی

https://www.researchgate.net/publication/51954621_Three-level_quality_assessment_of_a_dental_hospital_using_EFQM#pf7


روش ساخت سیستم مدیریت عملکرد
روش ساخت سیستم مدیریت عملکرد
*روش ساخت سیستم مدیریت عملکرد*

برای اینکه ارزیابی عملکرد در سازمان مفید فایده واقع گردد، باید سیستم مدیریت عملکردی دقیق ایجاد شود، تا به صورت چرخه ای به بررسی عملکرد اعضای سازمان بپردازد. مدیران سازمان ها به منظور ایجاد چنین چرخه ای باید برنامه ریزی مناسبی انجام دهند. تنظیم چنین برنامه ای نیازمند طی کردن یک سری مراحل می باشد.

اولین مرحله برای ساخت سیستم مدیریت عملکرد این است که، مدیران انتظارات خودشان از هر کدام از اعضای سازمان را به صورت دقیق بیان کنند. به این صورت هر کدام از جایگاه های شغلی در سازمان شرح وظایف خاص مربوط به خود را دارند. در این شرح وظایف سلسله مراتب سازمانی و مسئولیت های مورد انتظار هر وظیفه مشخص می گردد. علاوه بر این، در این مرحله مسئولیت ها و نقش های بالاتر نیز مطرح می گردد تا کارمندان بدانند که برای گرفتن ترفیع باید چه اقداماتی انجام دهند.

اولین مرحله مدیریت عملکرد، شرح وظایف می باشد.
*اولین مرحله مدیریت عملکرد، شرح وظایف می باشد*

در مرحله بعدی، مدیران بخش های مختلف باید برای اجرای مدیریت عملکرد آموزش داده شوند تا قادر باشند که این سیستم را به صورت جداگانه در تیم ها و گروه های مربوط به خود پیاده سازی نمایند. در واقع مدیران، مسئول ارائه بازخوردهای مثبت و منفی به تیم خود هستند. تا به این صورت تیم ها متوجه شوند که به چه صورت در نقش خود رشد و پیشرفت نمایند.

مدیران سازمان باید منابع لازم و مورد نیاز را برای رشد و پیشرفت سازمان فراهم کنند. یکی از مسائل مهم در مدیریت عملکرد این است که استخدامی های جدید سازمان باید برای موفقیت آموزش داده شوند. همچنین محیط سازمان باید به گونه ای باشد که مسیر دسترسی به نتایج را برای آنها آسان نماید. مثلا اگر بازخورد منفی و انتقادی نسبت به آنها اعمال شد، باید منابع مورد نیاز برای بهبود آن نیز در اختیار آنها قرار گیرد تا بتوانند پیشرفت نمایند.

سیستم مدیریت عملکرد موثر، چه نوع سیستمی است؟

چنین سیستمی انتظارات و وظایف شغلی را به صورت کاملا دقیق، روشن می نماید.

سیستم مدیریت عملکردی موثر و مفید است که، بتواند سطح بهره وری فردی و گروهی را در سازمان بالا ببرد و افزایش دهد.

این سیستم توانایی های بالقوه اعضای سازمان را با منتورینگ خوب و بازخورد مناسب تقویت می نماید.

همچنین برای تصمیم گیری در مورد سرمایه های انسانی و عملیاتی سازمان مبنای محکم و درستی به حساب می آید.

در سیستم موثر مدیریت عملکرد، ارتباطات در تمامی سطوح بهبود پیدا می کند و رفتارهای اعضای سازمان با ماموریت ها و ارزش های سازمانی مطابقت دارد.

سیستم مدیریت عملکرد موثر، سیستمی است که ارتباطات در آن بهبود پیدا کند.
*سیستم مدیریت عملکرد موثر، سیستمی است که ارتباطات در آن بهبود پیدا کند*

چگونه سیستم مدیریت عملکرد مناسب را در سازمان حفظ کنیم؟

درست است که اولین گام برای به وجود آوردن یک سیستم مدیریت عملکرد موثر تنظیم چرخه مناسب برای آن می باشد. اما این سیستم نیز احتیاج به حفاظت و نگهداری دارد.

مدیران برای اینکه بتوانند یک سیستم مدیریت عملکرد قوی را در سازمان حفظ نمایند، باید برنامه ریزی کنند. به این منظور مدیران باید انتظارات خود را برای تمامی اعضای سازمان توضیح دهند. حتی برای اعضای تازه وارد نیز باید شرح وظایف به صورت دقیق انجام شود تا چرخه درست این سیستم به صورت ناقص و معیوب عمل نکند.  هنگامی که انتظارات سازمان از وظایف افراد مشخص باشد، موفق شدن در انجام امور سازمانی برای آنها راحت تر می گردد.

برنامه ریزی باید به صورت منظم و در مورد تمامی اعضای سازمان اعمال گردد. مدیران در این مرحله می توانند در مورد نقاط قوت و ضعف اعضای سازمان صحبت کنند و مسئولیت های آنان را طبق نقاط قوتی که دارند، افزایش دهند. این مرحله موقعیت خوبی برای قدردانی محسوب می شود. چرا که مدیران در این مرحله می توانند پیشرفت های هر یک از اعضای سازمان را مشاهده کنند و از آنها قدردانی کنند و برای آنها روشن کنند که پیشرفتشان چه منافعی برای سازمان در پی داشته است.

مدیریت عملکرد به مدیران سازمان کمک می کند تا با برنامه ریزی درست نقاط قوت کارمندان خود را شناسایی کنند.
*مدیریت عملکرد به مدیران سازمان کمک می کند تا با برنامه ریزی درست نقاط قوت کارمندان خود را شناسایی کنند*

مرحله بعدی مشارکت و عمل کردن به برنامه ریزی ها می باشد. در واقع تنها ارزیابی عملکرد افراد سازمان برای موفقیت و دسترسی به اهداف سازمانی کافی نیست. برای اینکه مدیریت عملکرد در سازمان موثر واقع شود، مدیران سازمان باید در پروژه ها و کارهای روزمره مشارکتی فعالانه داشته باشند. میزان مشارکت رهبران کاملا وابسته به سبک مدیریتی آنها می باشد. به طور کلی مشارکت در امور و کارهای روزمره سازمان باعث می شود تا مدیران بتوانند بازخورد مناسبی نسبت به فعالیت های تیم خود داشته باشند و بتوانند زمان مناسب برای قدردانی و تشویق از آنها را تشخیص دهند. تشویق کارمندان سازمان مزایای زیادی به همراه دارد. این کار باعث می شود تا اعتماد به نفس کارمندان افزایش پیدا کند. این موضوع سبب اعتماد سازی برای کارکنان سازمان می گردد.

نظارت کردن بر عملکرد کارمندان نیز یکی دیگر از مراحل تثبیت و حفظ مدیریت عملکرد در سازمان می باشد. نظارت دقیق بر عملکرد کارکنان اهمیت خاصی دارد و ممکن است با چالش همراه باشد. چرا که تمامی اعضای سازمان دارای وظایف شغلی یکسانی نیستند. به همین خاطر مدیران نمی توانند آنها را با هم مقایسه نمایند. ضمن اینکه امکان دارد که دسترسی به منابع یکسان برای تمامی اعضای سازمان امکان پذیر نباشد. بهترین نوع ارزیابی در اینگونه سازمان ها این است که کارمندان سازمان را بر اساس شاخص ترین دستاورد خودشان ارزیابی کنند.

مدیران سازمان باید به طور مداوم و هر چند وقت یک بار از عملکرد اعضای سازمان یک خلاصه تهیه نمایند. این موضوع سبب می گردد تا مدیران بتوانند کارمندان را بر اساس عملکرد مناسبتری که دارند، رتبه بندی کنند.

مدیران می توانند پس از ارزیابی دستاوردهای هر کدام از اعضای سازمان به آنها پاداش دهند. به وجود آوردن یک سیستم پاداش مناسب در سازمان باعث ترویج عدالت در آن سازمان می گردد. اینکه این سیستم بر چه اساسی شکل بگیرد وابسته به سبک مدیریتی سازمان می باشد. برخی از مدیران طبق شاخص های عینی، کارکنان خود را رتبه بندی می کنند و عده ای دیگر بر اساس دستاوردهای شایسته کارمندان به آنها پاداش می دهند.

آخرین مرحله، مرحله بازبینی است. در این مرحله مدیران با اعضای سازمان جلسه ای می گذارند و در آن جلسه آخرین ارزیابی انجام شده را با کارمند مورد نظر بازبینی می کنند. به این صورت مدیران مطمئن می شوند که باید چه بازخوردی به آن کارمند ارائه دهند. درگیر کردن مدیران در تمامی مراحل عملیاتی سازمان باعث می شود تا میزان اشتباهات سازمان به حداقل برسد و در عوض کارایی عملیاتی در آن سازمان بهبود پیدا کند.

آخرین مرحله حفظ سیستم مدیریت عملکرد موثر در سازمان بازبینی عملکرد افراد با همراهی خودشان می باشد.
*آخرین مرحله حفظ سیستم مدیریت عملکرد موثر در سازمان بازبینی عملکرد افراد با همراهی خودشان می باشد*

منابع:

https://www.indeed.com/career-advice/career-development/performance-management-system

https://www.opm.gov/policy-data-oversight/performance-management/overview-history


مدل مدیریت عملکرد
مدل مدیریت عملکرد
*مدل مدیریت عملکرد*

اکثر مدل های مربوط به مدیریت عملکرد از مدل چهار مرحله ای دمینگ تبعیت می نماید. این مدل از مراحلی گام به گام تشکیل می شود که به هم پیوسته هستند. این مراحل عبارتند از:

مرحله اول مدیریت عملکرد: برنامه و هدف گذاری به منظور تعیین استانداردهای عملکرد

در این مرحله پیش از اینکه برنامه ریزی انجام شود باید اهداف سازمان به صورت واضح و روشن برای کارمندان تعیین گردد و این اهداف با صراحت برای آنها شرح داده شود. عموما این توضیحات پیش از استخدام نیروی انسانی و برای جذب آنان تعیین می گردند. ولی وقتی که کارمندان جدید به استخدام یک سازمان در آمدند نیز باید این اهداف بار دیگر به آنها ابلاغ گردد.

مرحله برنامه ریزی جزو مهمترین مراحل اعمال مدیریت عملکرد می باشد که به صورت مستقیم در دستیابی به اهداف سازمان نقش دارد.

مدیریت عملکرد دارای مراحل به هم پیوسته ای می باشد
*مدیریت عملکرد دارای مراحل به هم پیوسته ای می باشد*

به منظور تنظیم یک برنامه ریزی اصولی باید ابتدا به تجزیه و تحلیل شغلی پرداخت. در این فرایند اطلاعات در مورد مشاغل جمع آوری و جمع بندی می شوند. سپس برای هر کدام از این مشاغل اولویت بندی و استخراج معیارهای عملکردی اجرا می شود. این معیارها متشکل از مجموعه ای از معیارهای عمومی و بعضی از معیارهای خاص هستند که با در نظر گرفتن ماهیت مشاغل، رده های شغلی و غیره در نظر گرفته می شوند.

مرحله دوم مدیریت عملکرد: اجرا و نظارت مستمر، پیگیری و مربیگری و در نهایت اندازه گیری عملکرد

بعد از اینکه اهداف و برنامه های سازمان به طور کامل مشخص گشت و تمای اعضای سازمان در مورد آن اتفاق نظر داشتند، مدیران سازمان به عنوان یک مربی به نظارت عملکرد کارکنان می پردازند. در موارد لازم به آنها آموزش می دهند، آنها را حمایت و هدایت می کنند. یکی از مهمترین وظایف مدیران در طول این دوره ارزیابی و نظارت است که با در نظر گرفتن مسئولیت ها و مقتضیات کار، عملکرد کارمندان را ارزیابی کنند و به آنها بازخورد دهند. به این صورت کارمندان را به سمت بهبود عملکرد و تغییر سوق می دهند.

در این مرحله مدیر به کارمندان کمک می کند تا بعد از هر اقدامی، عملکرد خود را بازبینی کنند و در مورد آن از خود عکس العمل نشان دهند و از رفتارهایشان یاد بگیرند.

مرحله سوم مدیریت عملکرد: کنترل نقاط قوت و ضعف و ارائه بازخورد

مرحله بعدی از مراحل به هم پیوسته مدیریت عملکرد، ارزیابی رفتار و عملکرد کارکنان می باشد. در واقع این مرحله جزو پیچیده ترین و دشوارترین مراحل می باشد.  مبنای این ارزیابی نیز مقایسه آنها با اهداف و انتظاراتی می باشد که از پیش تعیین شده و بر سر آنها توافق کرده اند. این ارزیابی باعث می شود تا نقاط قوت و ضعف اعضای سازمان مشخص گردد.

در این مرحله لازم است تا کارمندان سازمان به مدیران خود اعتماد کنند و نتایج ارزیابی را بپذیرند تا به این صورت این مرحله موفقیت آمیز باشد. البته در این فرایند نیز مانند هر فعالیت انسانی دیگر، امکان بروز خطا وجود دارد.

ارائه بازخورد یکی از مراحل ضروری مدیریت عملکرد می باشد.
*ارائه بازخورد یکی از مراحل ضروری مدیریت عملکرد می باشد*

مرحله چهارم مدیریت عملکرد: مرور و تحلیل عملکرد و اجرای برنامه های توسعه و بهبود فردی و گروهی و اقدامات اصلاحی

در مدل دمینگ این مرحله به عنوان آخرین مرحله مدیریت عملکرد به حساب می آید. این مرحله پایانی، تمامی مراحل قبل و فرایند مدیریت عملکرد را تکمیل می نماید و ماهیتی مدیریتی به آن می بخشد. به صورتی که مدیران با مرور عملکرد کارمندان و با هدف بهبود عملکرد آنها در دوره های بعدی تصمیمات و اقدامات اصلاحی اتخاذ می نمایند.

در این مرحله مدیران بعد از اینکه ارزیابی های لازم را انجام دادند و فرم های مربوط به ارزیابی عملکرد را پر نموده اند و نقاط قوت و ضعف اعضای سازمان را مشخص کردند، جلسه ای رو در رو با کارمندان برگزار می کنند تا در آن به تحلیل و بازنگری عملکرد و رفتار آنها بپردازند. در این جلسه تصمیمات مهم و مشترکی گرفته می شود که سبب می شود تا عملکرد اعضای سازمان بهبود پیدا کند و سبب موفقیت سازمان گردد.

این مراحل مانند یک چرخه عمل می کنند و باید به صورت مداوم در جریان باشند. به این صورت چرخه کسب و کار به راحتی به حرکت و گردش در آمده است و سازمان در مسیر توسعه و بهبود قرار می گیرد.

مرحله پنجم مدیریت عملکرد: رتبه بندی

در بعضی از مدل ها علاوه بر مراحل بیان شده، مراحل دیگری هم مطرح می شوند. یکی از این مراحل رتبه بندی می باشد. این مرحله به این صورت انجام می شود که در زمان ارزیابی عملکرد، عملکرد هر کدام از کارمندان رتبه بندی می گردد. این موضوع برای شناسایی وضعیت هر کدام از اعضای سازمان و اعمال تغییرات در عملکرد آنان بسیار لازم و ضروری می باشد.

مرحله ششم مدیریت عملکرد: پاداش دهی

مرحله بعدی دادن پاداش به افرادی است که در سازمان عملکرد خوب و موثری داشته اند. این مرحله نیز یکی دیگر از مراحل ضروری مدیریت عملکرد می باشد. در این مرحله مدیران سازمان می توانند با اعطای وام، ترفیع رتبه و پاداش هایی از این قبیل انگیزه بیشتری به کارمندان خود دهد. پاداش دهی سبب می شود تا روحیه کارمندان افزایش پیدا کند و در نتیجه تعهد کاری آنها نیز بیشتر شود.

ارائه بازخورد یکی از مراحل ضروری مدیریت عملکرد می باشد.
*ارائه بازخورد یکی از مراحل ضروری مدیریت عملکرد می باشد*

مدیریت عملکرد موثر

فرایند مدیریت عملکرد به راحتی می تواند سبب پیشرفت اعضای سازمان شود و یا اینکه مانع از آن گردد.

فرایند مدیریت عملکرد به صورت کاملا طبیعی در سازمان های کارآمد توسط مدیران و کارمندان اجرا می گردد. در چنین سازمان هایی مراحل فوق به صورت پیوسته و دوره ای انجام می شوند. استانداردهای تعیین شده در این سازمان بالا است. اما در عین حال اعضای این سازمان را برای همان استانداردهای بالا، پرورش می دهند. کارمندان این سازمان ها مهارت های لازم را برای استانداردهای سازمان کسب می کنند.

در چنین سازمان هایی کارمندان به صورت عینی پیامدهای عملکرد و رفتارهای خود را می بینند. پاداش های رسمی و غیر رسمی آنان را تشویق می کند و به آنها انگیزه می دهد.

مدیران سازمان ها برای اینکه بتوانند این فرایند را به خوبی مدیریت کنند، باید ابتدا متوجه شوند که مشکل اصلی سازمان آنها از کدام بخش نشات گرفته است. در این فرایند تعامل با کارمندان و صحبت کردن با آنها از اهمیت زیادی برخوردار است. این موضوع سبب می شود تا مدیران پیشنهادات و نظرات سازنده ای از طرف کارمندان دریافت کنند و سبب بهبود و بهره وری سازمان گردند.

سیستم پاداش دهی در مدیریت عملکرد سبب افزایش انگیزه و رضایت کارمندان می گردد.
*سیستم پاداش دهی در مدیریت عملکرد سبب افزایش انگیزه و رضایت کارمندان می گردد*

منابع:

مدیریت عملکرد، نوشته بهزاد ابوالعلایی

https://www.thebalancecareers.com/performance-management-1918226

https://www.opm.gov/policy-data-oversight/performance-management/overview-history


تعریف مدیریت عملکرد
تعریف مدیریت عملکرد
*تعریف مدیریت عملکرد*

سازمان ها برای اینکه بتوانند در بازار رقابتی امروز دوام آوردند، باید به صورت مستمر عملکرد خود را بهبود بخشند. از طرف دیگر، منابع انسانی جزو اساسی ترین و مهم ترین منابع سازمان محسوب می شوند.به همین خاطر در دهه های اخیر سازمان ها به نیروی انسانی خود توجه بیشتری می کنند و به دنبال راه هایی برای تشویق آنها و بهسازی محیط کار برای آنها می گردند. از همین رو مدیریت عملکرد، جزو اصلی ترین فرایندهای مدیریت منابع انسانی به حساب می آید.

در واقع مدیریت عملکرد باعث می شود تا عملکرد تمامی اعضای سازمان بهبود پیدا کند و در نتیجه کارایی و بهره وری آن افزایش پیدا کند. در چنین سیستمی بیشتر از اینکه مدیران نقش یک کارفرما را بازی کنند، به عنوان یک تسهیلگر ایفای نقش می کنند.

نظریه پردازان علم مدیریت برای فرایند مدیریت عملکرد تعاریف مختلفی ارائه داده اند. اما به طور کلی این فرایند یک سیستم نظام مند است که در آن به وسیله بهبود عملکرد افراد در یک قالب گروهی، عملکرد کلی سازمان را بهبود می بخشد. یا در تعریفی دیگر به نقل از آرمسترانگ و بارون، این فرایند یک رویکرد یکپارچه و استراتژیک می باشد که به منظور به دست آوردن نتایج موفقیت آمیز، عملکرد اعضای سازمان را بهبود می بخشد و قابلیت های فردی و گروهی آنها را افزایش می دهد.  

مدیریت عملکرد، سبب بهبود عملکرد کل سازمان می گردد.
*مدیریت عملکرد، سبب بهبود عملکرد کل سازمان می گردد*

به بیان ساده تر، به ارزیابی مداوم عملکرد اعضای سازمان و ارائه بازخورد در ارتباط با مسئولیت هایشان به تک تک آنها، مدیریت عملکرد می گویند. به این صورت مدیران انتظارات و خواسته های خود از کارکنانشان را به صورت کاملا مشخص به آنها انتقال می دهند.

ضرورت و اهمیت مدیریت عملکرد در سازمان

مدیریت عملکرد به رهبران و مدیران سازمان ها این امکان را می دهد تا متوجه شوند که عملکرد کارمندان سازمان به گونه ای هست که اهداف شغلی شان را برآورده سازد یا نه؟

مدیران با ارزیابی عملکرد اعضای سازمان میزان کارایی کارمندان را می سنجند، و در می یابند که میزان کارایی آنها بیش از حد انتظار است، تلف شده است یا اینکه پایین تر از حد لازم می باشد.

علاوه بر اینها نتایج ارزیابی به مدیران کمک می کند، تا مهارت ها و شایستگی های اعضای سازمان را با اهداف سازمانی هماهنگ کنند.

مزایای مدیریت عملکرد

سیستم مدیریت عملکرد برای سازمان، مدیران و کارمندان سازمان مزایای زیادی به همراه دارد که در ادامه به تعدادی از آنها اشاره خواهیم کرد.

این سیستم از مسئولیت پذیری و پاسخگویی مداوم اعضای سازمان حمایت و پشتیبانی می نماید. در این گونه سازمان ها به جای اینکه کارمندان را تنها هنگام بازرسی و ارزیابی نهایی تشویق کند و به خاطر دستیابی به اهداف سازمان به آنها ترفیع دهد، از کارمندان می خواهد که پیشرفتی مداوم در تمامی زمان ها داشته باشند.

چنانچه این سیستم به درستی اجرا گردد، سبب افزایش نرخ بهره وری سازمان و بهبود عملکرد اعضای سازمان خواهد شد.

از مزایای مدیریت عملکرد، پیشرفت مداوم اعضای سازمان می باشد.
*از مزایای مدیریت عملکرد، پیشرفت مداوم اعضای سازمان می باشد*

از دیگر مزایای این سیستم می توان به کاهش میزان استرس در مورد عملکردهای ضعیف تر اشاره نمود که همین موضوع باعث می شود تا تیم های شادتر و راضی تری در سازمان تشکیل شوند. همچنین ارتباطات میان اعضای سازمان بهبود پیدا می کند.

سیستم مدیریت عملکرد کمک می کند تا نارضایتی و شکایت های ناشی از اعمال نظرهای مغرضانه و تبعیض در سازمان کاهش پیدا کند و معیارهای درستی برای برنامه ریزی جا به جایی کارمندان ایجاد گردد.

علاوه بر اینها مدیریت عملکرد سبب می شود تا کارمندان نسبت به مسئولیت های خود و سازمان ذهنیت مثبتی پیدا کنند. در نتیجه سطح وفاداری کارکنان نسبت به سازمان افزایش پیدا می کند و سبب حفظ آنها در سازمان می شود.

معایب مدیریت عملکرد

این سیستم در کنار مزایای متعددی که دارد، معایبی نیز دارد. اما باید بدانید که اکثر این معایب به زمانی مربوط می شود که مدیریت عملکرد به درستی اجرا نگردد.

  • چنانچه این سیستم سبب بهبود عملکرد و پیشرفت اعضای سازمان نشود، به نوعی به سازمان خسارت و زیان وارد می کند. چرا که برای ارزیابی عملکرد افراد منابع و زمان زیادی صرف شده است. همچنین برای اجرای این طرح ها هزینه هایی هم صورت گرفته است که در صورت عدم موفقیت تمامی آنها به هدر رفته اند.
  • برخی از سازمان ها مدیریت عملکرد را با ارزیابی عملکرد اشتباه می گیرند و این دو سیستم را مشابه هم می دانند. برای همین به جای مدیریت نمودن عملکردها، آنها را ارزیابی می کنند.
  • برخی از مدیران سازمان این سیستم را یک نوع نظام نظارتی تحمیلی می دانند. به همین خاطر از به کارگیری آن اجتناب می کنند و باور ندارند این سیستم به توسعه سازمان کمک می کند.
  • خیلی از سازمان ها مسئولیت طراحی و کنترل این سیستم را بر عهده واحدهای منابع انسانی قرار می دهند. در حالی که این سیستم، دارای رویکردی مشارکتی و فراگیر می باشد و تمام واحدهای یک سازمان باید در طراحی و اجرای آن دخیل باشند.
  • در برخی از سازمان ها مدیران مهارت های لازم به منظور طراحی و اجرای این سیستم را ندارند و در نتیجه باعث شکست سازمان می شوند.
  • ممکن است در برخی از سازمان ها برداشت اعضای سازمان در مورد این سیستم اشتباه باشد و ارزیابی عملکرد آنها سبب به وجود آمدن رقابت ناسالم درون سازمان گردد.
جرای اشتباه سیستم مدیریت عملکرد، باعث به وجود آمدن رقابت ناسالم میان کارمندان می شود.
*اجرای اشتباه سیستم مدیریت عملکرد، باعث به وجود آمدن رقابت ناسالم میان کارمندان می شود*

اهداف مدیریت عملکرد

به طور کلی هر سازمانی دارای یک نوع از سیستم مدیریت عملکرد می باشد. هر کدام از این سیستم ها اهداف مهمی دارند.

یکی از اهداف این سیستم ها کمک به اعضای سازمان در جهت پیشرفت و گسترش مهارت هایشان می باشد. ایجاد و تقویت فرهنگ سازمانی نیز از دیگر اهداف سازمان ها می باشد که انتظار دارند به کمک این سیستم بر آورده شود. در واقع هدف این سیستم ایجاد محیط و جوی است که اعضای سازمان در آن بتوانند به بهترین شکل از توانایی ها و مهارت های خود استفاده نمایند. در نتیجه بالاترین اثربخشی را داشته باشند.

یکی از اهداف مدیریت عملکرد، گسترش فرهنگ سازمانی است.
*یکی از اهداف مدیریت عملکرد، گسترش فرهنگ سازمانی است*

علاوه بر این موارد سازمان ها قصد دارند توسط این سیستم، افراد را در جهت عملکرد مطلوب بر انگیزانند. همچنین مشخص کنند که کدام یک از اعضای سازمان استحقاق ترفیع را دارند و به این صورت در مورد کسانی که عملکرد ضعیفی در سازمان دارند تصمیم گیری کنند.

اما یکی از مهم ترین اهداف سیستم مدیریت عملکرد کمک کردن به اجرای استراتژی های کسب و کار می باشد.


منابع:

https://www.opm.gov/policy-data-oversight/performance-management/overview-history

https://www.indeed.com/career-advice/career-development/performance-management-system

https://bizfluent.com/list-5852735-disadvantages-performance-management-system.html


تاریخچه مدیریت عملکرد چیست؟
تاریخچه مدیریت عملکرد چیست؟
تاریخچه مدیریت عملکرد چیست؟

اگر بخواهیم پیشینه مدیریت عملکرد را به صورت دقیق بررسی کنیم باید به گذشته های خیلی دور برگردیم. هنگامی که پدیده تقسیم کار در قبایل به وجود آمد. در این موقع افراد قبیله نسبت به عملکردی که داشتند، پاداش دریافت می کردند و ترفیع مقام می گرفتند. اما این مفهوم هم مانند تمام پدیده های دیگر با گذشت زمان دچار تغییر و تحول شد و توسعه پیدا کرد.

اما اگر بخواهیم مدیریت عملکرد را در مفهوم امروزی بررسی کنیم باید بگوییم که این مفهوم ریشه در ارزیابی عملکرد دارد. ارزیابی عملکرد نیز یک پدیده نو ظهور نمی باشد. محققان قدمت این موضوع را به چین باستان نسبت می دهند. از زمان حکومت سلسله هان در چین عملکرد افرادی را که برای انجام خدمات اجتماعی و مدنی نامزد می شدند را مورد ارزیابی قرار می دانند. به صورتی که در دوره های بعدی آزمون هایی تحت عنوان آزمون ارزیابی عملکرد طی یک مراسم از داوطلبان گرفته می شد.

پیشینه مدیریت عملکرد به گذشته های خیلی دور بر می گردد.
*پیشینه مدیریت عملکرد به گذشته های خیلی دور بر می گردد*

کم کم  این موضوع به دسته های نظامی هم سرایت پیدا کرد. در این دوران دانش، تیراندازی و مهارت های جنگی داوطلبان را مورد ارزیابی قرار می دادند تا فرد مناسب را برای امور نظامی انتخاب کنند.

در اروپا نیز ارزیابی عملکرد در قرون وسطی برای انتخاب اعضای تیم صورت می پذیرفت. برای مثال آنها به منظور تعیین بهترین فرد در تیم، تمامی اعضای تیم را مورد آزمون قرار می دانند و از آنها آزمون های مختلفی می گرفتند که برخی از آنها ساده و برخی دیگر دشوار بودند.

اما اگر بخواهیم در مورد نظام ارزیابی عملکرد به طور رسمی صحبت کنیم، باید بگوییم که برای اولین بار در سال ۱۸۰۰ میلادی فردی به نام رابرت اون در اسکاتلند این سیستم را به کار گرفت. وی برای اینکه بتواند عملکرد روز کاری قبل ماشین نساجی را ارزیابی کند، قطعه ای چوب رنگی را بالای ماشین آویزان نمود. او با تعیین نمودن رنگ های مختلف بازخورد عملکرد کارگران را گزارش می کرد. طیف رنگی آن قطعه چوب شامل رنگ سفید برای نشان دادن عملکرد عالی، رنگ زرد و رنگ آبی که عملکرد خوب و متوسط را نشان می داد و در آخر رنگ مشکی می شد که نشان دهنده عملکرد ضعیف بود.

به ندرت این سیستم ارزیابی عملکرد در بخش های مختلف به کار گرفته شد. تا اینکه در سال ۱۹۴۰ روش های رفتاری گسترش پیدا کردند. روش های رفتاری مشمول مقیاس های مشاهده رفتاری، مقیاس های رتبه بندی که بر رفتار تاکید داشتند و مقیاس های ارزشیابی رفتار می شدند. این نوع از ارزشیابی های رفتاری برای موضوعات خاص مورد استفاده قرار می گرفتند. ارزیابی ها شامل رتبه بندی عالی تا ضعیف بودند. در طول این سال ها ارزیابی عملکرد یک ابزار مدیریتی به حساب می آمد.

در دهه بعد یعنی دهه ۵۰ که آغاز مدیریت پسا صنعتی محسوب می شد، دمینگ فلسفه ارزیابی عملکرد همراه با چرخه بازخورد را مطرح نمود. عده ای این فلسفه و روش را موفق اعلام کردند و به توسعه و گسترش آن پرداختند. اما عده ای دیگر معتقد بودند این شیوه به جای اینکه مدیر سازمان را به یک مربی تبدیل کند، وی را در جایگاه قضاوت می گذارد. این موضوع سبب بهبود سازمان و نوع انجام وظایف کارمندان نمی شود.

همین موضوع باعث شد تا در دهه ۱۹۶۰ مفهوم خود ارزیابی مطرح شود. در واقع در این سیستم دیگر ارزیابی نسبت به زیردستان و فقط از سمت مدیران نبود. در واقع ارزیابی های چند سویه و چند جانبه رویکرد جدیدی از ارزیابی را ارائه نمودند. در این دوره بود که ارزیابی عملکرد جای خود را به مدیریت عملکرد داد.

طی دهه های اخیر این فرایند نسبت به گذشته راه تکامل و پیشرفت را پیش گرفته است. به این صورت مدیریت عملکرد باعث می شد تا نتایج ارزیابی سبب بهبود در بخش های مختلف سازمان گردد.

 مدیریت عملکرد سبب می شود تا ارزیابی باعث بهبود بخش های مختلف سازمان شود.
* مدیریت عملکرد سبب می شود تا ارزیابی باعث بهبود بخش های مختلف سازمان شود*

تاریخچه مدیریت عملکرد در ایران

اما قدمت ارزیابی عملکرد در کشور ایران به قرن هفتم هجری می رسد. نخستین بار خواجه رشیدالدین فضل الله این موضوع را مطرح نمود. وی بیشتر از بیست سال دارای مقام وزارت در دربار مغول ها بوده است.

اما مدیریت عملکرد قرن ها بعد از نظریه خواجه رشیدالدین و در سال ۱۳۴۹ در ایران اجرا شد. به این صورت ارزیابی در کشور ایران رسمیت پیدا کرد.

 در سال ۱۳۴۹ به منظور ارزیابی عملکرد نخست وزیری مرکز ارزشیابی سازمان های دولتی را تشکیل دادند. این مرکز را به این منظور تاسیس کردند تا روش کار سازمان های دولتی را تغییر دهند و آنها را اصلاح نمایند. همچنین به این وسیله بتوانند مدیریت صحیحی بر این سازمان ها اعمال نمایند و دقت و سرعت در اتخاذ تصمیمات را بالا ببرند. کم کم این موضوع در سازمان های مختلف کشور مورد توجه قرار گرفت و در تمامی سازمان ها اجرا شد.

مدیریت عملکرد دقت و سرعت تصمیم گیری در سازمان را افزایش می دهد.
*مدیریت عملکرد دقت و سرعت تصمیم گیری در سازمان را افزایش می دهد*

ارتباط ارزیابی عملکرد و مدیریت عملکرد

مدیریت عملکرد به عنوان یکی از پاره سیستم های مهم مدیریت منابع انسانی شناخته می شود. به صورتی که این فرایند را یکی از پدیده های نوین می دانند که در قلمرو بحث مدیریت راهبردی منابع انسانی مطرح شده است. اما ارزیابی عملکرد یکی از اجزای این فرایند به حساب می آید.

در واقع امروزه اکثر صاحبنظران به جای ارزیابی عملکرد، مدیریت عملکرد را توصیه می کنند. چرا که در این فرایند هدف سازمان، کنترل و ارزیابی نیست، بلکه ارزیابی تنها یک وسیله است که به بهسازی منابع انسانی کمک شایانی می نماید.

فرایند مدیریت عملکرد قلمرو و بخش وسیعی از مدیریت سازمان را در بر می گیرد. اما ارزیابی عملکرد شامل بخش های گسترده ای از سازمان نمی شد. به همین خاطر اکثر صاحب نظران علم مدیریت امروزه مدیریت عملکرد را جایگزین مناسبی برای ارزیابی دانسته اند. این واژه بیانگر مجموعه کاملی مشتمل بر مدیریت عملکرد، ارزیابی عملکرد، تعیین شایستگی ها و نقاط ضعف و قوت سازمان می باشد. این فرایند تاکید زیادی به همسو شدن پرورش منابع انسانی با اهداف استراتژیک سازمان دارد.

طبق نظریه های نوینی که در علم مدیریت منابع انسانی مطرح شده است، سازمان ها باید آگاهی کاملی از میزان کارایی کارمندان خود داشته باشند. تا به این صورت توانایی بهبود بخشیدن به وضعیت نیروی انسانی خود را داشته باشند.

مدیریت عملکرد بخش وسیعی از سازمان را در بر می گیرد.
*مدیریت عملکرد بخش وسیعی از سازمان را در بر می گیرد*

منابع:

Oltra,V, Knowledge management effectiveness factors

راهبردهای مدیریت منابع انسانی، نوشته مایکل آرمسترانگ

Nelarine, C. & G. Larraine ; Performance Management