تعریف رهبری

در واقع رهبری حالت معنوی و جذبه یک فرد است. همین ویژگی نیز یک فرد را نسبت به افراد دیگر متمایز می نماید. بعضی از افراد این ویژگی و حالت رفتاری را به صورت بالقوه در وجود خود دارند. برخی دیگر نیز این ویژگی را به صورت بالفعل کسب می کنند. رهبری یک شاخصه رفتاری به حساب می آید که به صورت اکتسابی در رفتارها و کردار، گفتار و عمل یک مدیر بازتاب پیدا می کند. این ویژگی ها سبب می شود تا افراد به صورت ناخودآگاه از رهبر خود پیروی کنند.

وظیفه رهبران این نیست که به کارمندان و افراد خود دستور دهند که چه کارهایی را انجام دهند و یا چه کارهایی را انجام ندهند. بلکه رهبران عالی باید به کارمندان خود قدرت تصمیم گیری دهند تا به این صورت با اهداف و چشم انداز سازمان همسو شوند. در نهایت کارمندان سازمان هوشمندانه تر و مفید تر عمل می کنند. کار یک رهبر موفق کوچینگ و انگیزه بخشی است.

اما رهبری در سازمان ها دارای اهمیت زیادی است. به همین خاطرصاحب نظران تعاریف مختلفی از این مفهوم ارائه داده اند و ویژگی ها و شاخصه های متعددی برای رهبران موفق در نظر گرفته اند.

تعریف دکتر پیتر نورث هاوس از رهبری این چنین است که او رهبری را فرایندی می بیند که طبق آن یک فرد بر گروهی از افراد اعمال نفوذ می کند تا همگی به یک هدف مشترک دست پیدا کنند.

 جدیدترین و به روزترین دیدگاهی که در مورد این مفهوم وجود دارد، دیدگاه رهبری تحول گرا و رهبری خدمتگزار می باشد.

طبق این دیدگاه ها به قدرت تشویق و ترغیب دیگران برای دنبال نمودن هدف نهایی و در کنار آن توانمند سازی در ایجاد خلاقیت، سازماندهی نیروهای پراکنده انسانی و استفاده بهینه از آنها برای دستیابی به اهداف سازمانی، را رهبری می گویند. رهبر فردی است که با تاثیر و نفوذ در خصوصیات فکری و رفتاری افراد آنها را هدایت می کند. بنابراین افراد به عنوان پیروان شخص رهبر به انتخاب و دلخواه خود، نه از روی اجبار از رهبر خود اطاعت می نمایند.

رهبری به معنی اعمال نفوذ در افراد برای دنبال نمودن شخص رهبر به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است.
رهبری به معنی اعمال نفوذ در افراد برای دنبال نمودن شخص رهبر به منظور دستیابی به اهداف سازمانی است.

تاریخچه رهبری

برای اینکه بتوانیم روند تکامل انواع تئوری های رهبری سازمان را بهتر درک کنیم باید یک نگاه اجمالی به تاریخچه آن بیندازیم.

اولین دیدگاهی که درباره رهبری مطرح شد به سال ۱۱۲۰ قبل از میلاد بر می گردد. در آن زمان یک متن چینی با نام برنامه بزرگ، بیان می کند که رهبر خوب باید قواعد روشنی داشته باشد که مبتنی بر محیط باشد و وابسته به شرایط، اعمال مهربانی یا قدرت کند. این متن بیان می کند که رهبران موفق باید به عنوان یک الگو در عمل مطرح شوند.

اما در اکثر تئوری های رهبری در گذشته تصور بر این بود که تنها بخشی از افراد خاص توانایی رهبر شدن را دارند. آنها ویژگی های خاص ذاتی را برای رهبران متصور بودند.

اما به مرور زمان، کم کم این تئوری ها تغییر کرد. به طوری که در میانه قرن گذشته، مطالعات جدید در مورد این موضوع از بررسی ویژگی های شخصیتی رهبران به مطالعه رفتار آنها تغییر کرد. یعنی دیگر اهمیت ندارد که یک رهبر دارای چه ویژگی هایی می باشد. آنچه که اهمیت دارد این است که یک رهبر چه کاری انجام می دهد. همین دیدگاه باعث شد تا افراد متوجه شوند که رهبری می تواند یک مفهوم اکتسابی هم باشد.

رهبری می تواند مفهومی اکتسابی باشد.
رهبری می تواند مفهومی اکتسابی باشد.

اهمیت رهبری در سازمان

اکثر سازمان ها می خواهند بهره وری و عملکرد سازمانی خود را بهبود بخشند. خیلی از افراد معتقد هستند که رهبری سازمانی می تواند در دستیابی به این موضوع نقش حیاتی و موثری داشته باشد.

کارکنان یک سازمان همگی دارای توانایی های بالقوه ای هستند که تنها یک رهبر قدرتمند می تواند این توانایی ها  را در جهت اهداف سازمان پیش ببرد. هر کدام از کارمندان دارای تجربه، استعداد و دانشی مخصوص به خود هستند. رهبر سازمان می تواند به آنها انگیزه دهد و حس تعهد را در آنها بر انگیزاند، تا به این وسیله توانایی های آنها شکوفا گردد.

او با کارمندان سازمان ارتباط می گیرد و از همان ابتدا برنامه ها و سیاست های سازمان را برایشان تشریح می کند. به عنوان یک مشوق اثر بخش انگیزه کارکنان را بیشتر می کند و به وسیله پاداش های نقدی و غیر نقدی آنها را به انجام وظایفشان ترغیب می نماید.

رهبر موثر حکم یک راهنمای مفید را برای کارمندان خود دارد. او روش های کارآمد و مفید انجام وظایف را به کارمندان نشان می دهد. علاوه بر آن، اعتماد به نفس کارمندانش را افزایش می دهد. او می تواند نتایج و اثرات مفید تلاش های کارمندان را به آنها نشان دهد و به این وسیله حس مثبت و کارآمد بودن را در آنها تقویت نماید. در ضمن رهبران موفق گوش شنوایی برای شنیدن شکایات و ناراحتی های کارمندان خود دارند. این کار به کارکنان یک سازمان، احساس مهم بودن می دهد.

رهبران با جلب اعتماد کارمندان در آنها ایجاد شور و اشتیاق می نماید تا با کار گروهی اهداف سازمان را محقق می نمایند. همچنین محیط کاری متناسبی را برای کارکنان خود در سازمان ایجاد می نماید. او با کار کردن بر روی روابط میان فردی کارمندان، محیط کاری سالم و کارآمدی به وجود می آورد. همدلی و همبستگی میان کارمندان سبب رشد سریع تر و پایدارتر سازمان می گردد. رهبر سازمان با ایجاد هماهنگی و تطابق میان علایق فردی افراد و اهداف سازمانی کارایی سازمان را افزایش می دهد.

رهبری در سازمان نقش حیاتی در بهبود عملکرد سازمان ایفا می کند.
رهبری در سازمان نقش حیاتی در بهبود عملکرد سازمان ایفا می کند.

اشتباهات رایج در مفهوم رهبری

خیلی از مواقع افراد زیادی در مورد مفهوم رهبری برداشت های اشتباهی می کنند. خیلی ها رهبر و مدیر را یکی می دانند و تعاریف مشترکی برای آنها ارائه می دهند. در حالی که چنین نیست.

برخی نیز رهبر و مدیر را با ساختار سازمان و جایگاه در سازمان معادل هم می بینند. در صورتی که تعاریف مختلفی برای هر کدام از این مفاهیم ارائه می شود.

به باور بعضی افراد نیز رهبری حاصل خصوصیات شخصی و ذاتی است. از همین رو تنها اشخاص خاصی که این خصوصیات را به صورت ذاتی در وجود خود دارند، لایق رهبری می بینند. در صورتی که خیلی از ویژگی های یک رهبر اکتسابی است و افراد با آموزش می توانند این ویژگی ها را کسب کنند.


منابع:

https://www.td.org/insights/develop-your-leaders-but-build-your-organizational-savvy-first

بررسی تاثیر سبک رهبری در سازمان ها، نوشته علی اباصلتیان


0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *