نوشته‌ها

تئوری های رهبری
تئوری های رهبری
*تئوری های رهبری*

در طی چندین دهه گذشته بررسی و مطالعه روانشناسی رهبری به شدت رواج پیدا کرده است. همین مطالعات باعث شده تا تئوری های رهبری شکل بگیرند. مقصود این تئوری ها این است که دلایل و چگونگی تبدیل شدن افراد به رهبرانی موفق و موثر را بررسی کنند.

به این ترتیب تئوری های اولیه بر روی ویژگی هایی که میان رهبران و پیروان تمایز ایجاد می کرد، تمرکز نمودند. اما تئوری های اخیر و جدیدتر متغیرهای دیگری را بررسی کرده اند. متغیرهایی همچون سطح مهارت ها و عوامل موقعیتی رهبران. اما اگر بخواهیم این تئوری ها را از گذشته تا به اکنون مورد بررسی قرار دهیم، باید ۸ گروه را مطرح کنیم که در ذیل آمده اند.

  • تئوری های مرد بزرگ: این تئوری جزو اولین تئوری های رهبری به حساب می آید. بر اساس چنین فرضیه ای یک فرد به دنیا می آید تا رهبر شود. یعنی آن فرد به طور ذاتی با یک سری ویژگی های درونی مثل هوش و مهارت های اجتماعی، کاریزما و اعتماد به نفس پا بر عرصه وجود می گذارد. طبق این نظریه و تئوری رهبران مقام و جایگاه خود را به صورت ارثی به دست می آورند. به همین خاطر نام این تئوری را تئوری مرد بزرگ نهاده اند.
یکی از تئوری های رهبری، تئوری مرد بزرگ است.
*یکی از تئوری های رهبری، تئوری مرد بزرگ است*

  تئوری های ویژگی: این تئوری به تئوری قبلی یعنی تئوری مرد بزرگ بی شباهت نیست. چرا که در این تئوری نیز فرض بر این است که افراد به سبب ویژگی ها و خصوصیات متفاوت و خاصی که به ارث می برند، می توانند رهبری موفق شوند. این تئوری ویژگی های رفتاری که میان رهبران اشتراکی بوده است را مورد توجه قرار می دهد. ویژگی های بالقوه ای همچون شجاعت، برون گرایی و خود باوری که به صورت انتسابی در ذات افراد وجود دارد. اما بر این تئوری ها ایرادهایی گرفته می شود که خیلی هم دور از منطق نیست. این ایرادات بیان می دارند که چرا افراد زیادی با چنین ویژگی های ذاتی به دنیا می آیند، اما هیچ وقت به دنبال موقعیت های رهبری نمی روند و عملا به یک رهبر تبدیل نمی شوند؟

تئوری های اقتضایی: اما تئوری های اقتضایی مبتنی بر متغیرهای خاصی هستند که مرتبط با محیط هستند. این متغیرها هستند که مشخص می کنند چه سبک از رهبری برای چه موقعیتی مناسب تر است. بر اساس این تئوری هیچ کدام از سبک های رهبری مناسب و جوابگو برای تمامی موقعیت های سازمانی نیست. علاوه بر اینکه موفقیت وابسته به متغیرهای متفاوتی است.

تئوری های موقعیتی: در این تئوری به رهبران پیشنهاد می شود تا روند انجام کار خود را طبق متغیرهای موقعیتی انتخاب نمایند. یعنی برای هر نوع تصمیم گیری یک روش مناسب انتخاب شود. برای مثال هنگامی که دانش و تجربه یک رهبر از باقی اعضا بیشتر است، بهتر است سبک قدرت طلبانه انتخاب شود. اگر شرایط سازمان به گونه ای بود که تمامی اعضای آن دارای تخصص و مهارت بودند، سبک دموکراتیک انتخاب مناسب تری به حساب خواهد آمد.

بر اساس تئوری های موقعیتی می توان سبک های مناسب رهبری برای هر موقعیت را اتخاذ نمود.
*بر اساس تئوری های موقعیتی می توان سبک های مناسب رهبری برای هر موقعیت را اتخاذ نمود*

تئوری های رفتاری: این تئوری کاملا عکس تئوری مرد بزرگ است. در این تئوری باور بر این است که رهبران بزرگ به صورت ذاتی رهبر به دنیا نمی آیند، بلکه رهبران بزرگ ساخته می شوند. این تئوری ها مبتنی بر رفتارگرایی هستند. طبق این نظریه اقدامات رهبران بیشتر از منظر ویژگی های درونی و ذهنی آنها مورد توجه قرار می گیرد. افراد در چنین سیستمی به وسیله مشاهده و آموزش می توانند به یک رهبر موفق تبدیل شوند.

تئوری های مشارکتی: در این تئوری باور بر این است که بهترین روش و سبک رهبری این است که دیگران نیز در این امر مشارکت داشته باشند. رهبران طبق چنین نظریه ای اعضای سازمان را به همکاری و مشارکت تشویق می نمایند. این روش باعث می شود دیگر افراد نیز احساس تعهد و تعلق بیشتری نسبت به سازمان داشته باشند. اما باید در نظر داشت در این تئوری حق رهبر محفوظ است. چرا که او می تواند به دیگران اجازه دهد تا اظهار نظر کنند.

تئوری های مدیریتی یا تئوری های تعاملی: این تئوری تمرکز زیادی روی نقش نظارت، سازماندهی و عملکرد گروهی دارد. در واقع این نظریه بر اساس سیستم پاداش و تنبیه بنیان گذاشته شده است. این تئوری ها بیشتر در حوزه کسب و کار و تجارت کارایی دارند. به این صورت که هنگامی که کارمندان شکست می خورند توبیخ می شوند و زمانی که موفق شوند، به آنها پاداش داده می شود.

تئوری های رابطه ای یا تئوری های تحولی: این تئوری ها بر روی روابط میان رهبران و پیروان تمرکز دارند. رهبران تحول گرا توجه ویژه ای به عملکرد اعضای سازمان دارند. آنها به کارمندان خود کمک می کنند تا از ظرفیت بالقوه خود استفاده کنند و آن را به ظرفیت بالفعل تبدیل کنند. این رهبران دارای استاندارد اخلاقی بالایی هستند.

رهبری بر اساس تئوری تحول گرا به کارمندان خود کمک می کند تا توانایی های بالقوه خود را بالفعل نمایند.
*رهبری بر اساس تئوری تحول گرا به کارمندان خود کمک می کند تا توانایی های بالقوه خود را بالفعل نمایند*

عوامل موثر بر تئوری های موقعیتی در رهبری

موقعیت ها بر اساس تئوری اقتضا و تئوری موقعیتی به سه دسته تقسیم می شوند.

اولین عامل روابط رهبر-عضو می باشد. این روابط به جوی که در سازمان میان رهبران و اعضای سازمان حاکم است بر می گردد. هر چقدر این جو دوستانه و مثبت باشد، کارمندان به رهبر خود علاقه و اعتماد بیشتری دارند. هر مقدار این جو غیر صمیمی و خشک باشد، میان گروه اصطکاک بیشتری صورت می پذیرد و روابط رهبر-عضو ضعیف تلقی می شود.

اولین عامل موثر بر تئوری موقعیتی در رهبری روابط رهبر-عضو می باشد.
*اولین عامل موثر بر تئوری موقعیتی در رهبری روابط رهبر-عضو می باشد*

دومین عامل موثر ساختار وظیفه است. این ساختار به میزان صراحت و روشنی وظایف بر می گردد. کنترل رهبران زمانی بیشتر است که وظایف به صورت واضح و روشن مشخص شده باشند.

در نهایت نیز موقعیت قدرت سومین و آخرین عامل به حساب می آید. این قدرت شامل اختیارات قانونی است. رهبر باید قدرت اداره کارمندان خود را داشته باشد.

مزایای تئوری های رهبری در سازمان

شناختن و آشنایی با این تئوری ها هم برای محققان و هم برای رهبران مفید فایده است. در واقع محققان با درک این تئوری ها می توانند دلایل موفقیت و عدم موفقیت برخی سازمان ها و رهبرانشان را توضیح دهند. رهبران نیز می توانند با امتحان کردن این تئوری ها در شرایط مختلف، سبک رهبری مناسبی را برای سازمان خود انتخاب نمایند. زمانی که یک سبک و روش در یک سازمان پاسخگو و موثر نیست، این تئوری ها به رهبران آن سازمان ها کمک می کنند تا حوزه های نیازمند به تغییر را شناسایی کنند.

تمامی این نظریه ها با هم ارتباط دارند. یعنی به کارگیری هر کدام از این تئوری ها به این معنی نیست که تئوری دیگری نفی شود. حتی بعضی از رهبران موفق به صورت ترکیبی از این تئوری ها استفاده می کنند. یعنی به اقتضای شرایطی که با آن رو به رو می شوند از یکی از این تئوری ها استفاده می کنند. به همین دلیل لازم است که رهبران از تمامی تئوری های موجود آگاهی داشته باشند.


منابع:

https://www.verywellmind.com/leadership-theories-2795323