برای اینکه یک فرد بتواند رهبری یک سازمان را به عهده بگیرد و نقش خود را به صورتی اثربخش و پویا ایفا کند، باید مهارت های گوناگونی داشته باشد. مهارت به معنی توانایی تبدیل نمودن دانش به کنش است، به صورتی که منجر به انجام عملکردی صحیح و موثر گردد. در دنیای امروز تمام کسب و کارها نیازمند تنوع مهارت هستند. هر چقدر رهبرها مهارت های بیشتری داشته باشند و کارهای بیشتری انجام دهند، راحت تر می توانند کسب و کارهای همیشه در حال تکامل را هدایت نمایند و پیشرفت کنند. این مهارت ها عبارتند از:
- مهارت تشخیص: این مهارت به معنی توانمند بودن در شناخت شرایطی می باشد که مدیران سازمان ها در تلاش هستند تا آن شرایط را تحت تاثیر قرار دهند.
- مهارت برقراری ارتباط: این مهارت یکی از مهارت های کلیدی در رهبری به حساب می آید. مدیران باید قادر باشند به شیوه ای با افراد ارتباط برقرار کنند که کارمندان بتوانند آن را به سادگی درک کنند و بپذیرند.
- مهارت تطبیق: مهارت تطبیق به این معنی است که رهبر بتواند رفتار و منابع پیش رویش را با رویدادها و اتفاقات پیش بینی نشده تطبیق دهد.
- مهارت فنی: این مهارت به رهبران کمک می کند تا در استفاده از دستورالعمل ها و فنون مربوطه توانمند شوند. به عبارت بهتر مهارت فنی یعنی رهبران بتوانند دانش کسب شده خود را در عمل به کار گیرند و از روش ها و تکنیک ها و وسایلی که برای انجام وظایفشان از طریق آموزش و تعلیم به دست آورده اند، استفاده کنند.
- مهارت انسانی: این مهارت مربوط به توانایی به وجود آوردن محیطی که در آن افراد با هم تفاهم داشته باشند و همچنین همکاری و انجام دادن کارها توسط دیگران می شود. این مهارت به طور کامل نقطه مقابل مهارت های فنی است. یعنی به جای اینکه رهبران با اشیا سر و کار داشته باشند با انسان طرف هستند. از همین رو لازم است برای کسب چنین مهارتی رهبر خود را به خوبی بشناسد. از نقاط ضعف و قوت خود آگاه باشد و با استفاده از مهارت های انسانی خود محیطی امن و قابل قبول را برای جلب همکاری دیگر اعضای سازمان ایجاد نماید.
- مهارت ادراکی: مهارت ادراکی به معنی توانایی ایجاد نمودن هماهنگی میان فعالیت ها و یکپارچه ساختن تلاش های سازمانی می باشد. همچنین توانا بودن در درک نمودن سازمان به عنوان یک کل و چگونگی برقراری ارتباط تمامی اجزای سازمان با همدیگر هم به مهارت ادراکی مربوط می شود. این مهارت به رهبران کمک می کند تا اثرات تغییرات را در سازمان پیش بینی نمایند.
توانایی های رهبری
توانایی های رهبری به دو دسته توانایی های عمومی و توانایی های بلوغی تقسیم می شود. توانایی های عمومی، آن دسته از توانایی ها می باشند که بر اساس آن تمامی افراد چه رهبر باشند، چه عضو کوچکتری از یک سازمان، به منظور ادامه زندگی معمولی خود به آنها احتیاج دارند. این توانایی های عمومی است که به افراد کمک می کند تا یک زندگی پویا، سالم و رضایت بخش داشته باشند. در واقع توانایی های عمومی شامل سلامتی عقل و تفکر و ادراک، سلامت جسمی، سلامت روحی و عاطفی، داشتن تعهد و تقوا و سلامتی اعتقادات و ایمان ها می گردد.
اما توانایی های بلوغی، به توانایی هایی گفته می شود که باعث می شوند تا یک فرد از فردی معمولی در سطحی بالاتر قرار بگیرد. این توانایی ها به افراد کمک می کنند تا قدرت تمیز، استدلال و نتیجه گیری هوشمندانه داشته باشند. از میان برخی از توانایی های بلوغی می توانیم به مهارت های انسانی، قدرت تشخیص و قضاوت، هدفدار بودن، دانش و پیدا کردن انگیزه در انجام دادن کارها اشاره کنیم.
چالش های یادگیری مهارت های رهبری
هنگامی که مدیران یک سازمان به عنوان یک رهبر اهدافی برای خود و آینده سازمان تعیین می کنند، باید ابتدا موقعیت خود را بسنجند و شیوه برخورد برای مقابله و برخورد مناسب با چالش ها را فرا بگیرند.
پیش از همه رهبران موفق باید بدانند که هیچ چالشی را نمی توانند به تنهایی و با تک روی حل کنند. این افراد باید از رهبری خود به منظور تاثیر گذاشتن بر روی نتایج سازمانی استفاده نمایند.
راه بعدی تفکر و عملکرد کاربردی می باشد. بهتر است رهبران برای رفع تنش های میان عملکردهای راهبردی کوتاه و بلند مدت، احتمالات راهبردی ویژه و تاکتیک ها را تعدیل نمایند.
برای اینکه بتوان در گروه های مختلف سازمانی ایجاد همکاری و بروز خلاقیت نمود باید تغییر انجام داد. این تغییر علاوه بر اینکه شامل تغییر در سیستم ساختاری و عملیاتی می شود، باید تغییری عمیق تر در سیستم انسانی، باورها و ارزش ها و فرهنگی ایجاد نمود.
روش های تقویت مهارت های رهبری
یک مدیر موفق برای اینکه بتواند به یک رهبر موثر تبدیل شود باید مهارت های خود را تقویت کند. تقویت مهارت ها به وسیله آموزش صورت می پذیرد. افراد می توانند برای تقویت مهارت های خود به دنبال الگوهای مناسب باشند. آنها ابتدا باید ارزش های سازمان خود را به خوبی بررسی کنند و بعد رهبران سازمان های دیگر را مورد بررسی قرار دهند. سبک رهبری آنها را ارزیابی کنند و به عنوان الگو در نظر بگیرند.
رهبران می توانند از مربیان موفق الهام بگیرند تا خود نیز تبدیل به یک مربی موفق شوند.
مدیران برای تقویت مهارت های رهبری باید یاد بگیرند، انعطاف پذیری بیشتری داشته باشند. به این صورت می توانند تکنیک های خود را در مقابله با شرایط مختلف تغییر دهند. همین که رهبران از روندهای در حال شکل گیری سازمان جلوتر باشند، باعث می شود آنها به عنوان رهبری برجسته شناخته شوند.
مدیران برای اینکه بتوانند ویژگی های یک رهبر قابل تحسین را کسب کنند باید چشم انداز خود را گسترش دهند. برای این کار باید رهبران برجسته ای که خارج از سازمان آنها هستند را بشناسند. ویژگی های آنها را بررسی کنند تا بتوانند تصویر کامل تری از مهارت های لازم و ویژگی های یک رهبر شکل دهند.
گرفتن بازخورد از افراد مختلف نیز می تواند موثر باشد. مدیران می توانند از انتقادهای سازنده و مشورت های مربیان، همکاران و مدیران سطوح پایین تر استفاده کنند و برای رشد حرفه ای از آنها استفاده نمایند. افراد داخل سازمان می توانند به رهبران کمک کنند تا نقاط قوت و ضعف خود و سازمان را شناسایی کنند.
منابع:
کتاب مبانی فلسفی و تئوری های رهبری و رفتار سازمانی، نوشته شده توسط سید علی اکبر افجه
https://www.forbes.com/sites/forbescoachescouncil/2016/12/13/13-leadership-skills-you-didnt-need-a-decade-ago-that-are-now-essential/?sh=7633edb54c1f
تئوری سازمان، نوشته استیفن رابینز
مدیر سایت موج ها
مشاور صنعت
مربی برنامه ریزی سازمانی
مربی برنامه ریزی توسه فردی
——————————————————-
در پروژه رایگان 111 عضو شوید. (کلیک کنید)
——————————————————-
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.