مهارت های مدیریت

مهارت های مدیریت

مدیریت نیاز به مهارت های مختلفی دارد که به صورت انسانی، فنی و ادراکی طبقه بندی می شوند. در واقع مهارت ها توانایی هایی هستند که قابل پرورش هستند و همگی در عملکرد و بقای وظایف انعکاس پیدا می کنند. به بیان بهتر مهارت به توانایی به کارگیری موثر دانش و تجربه شخصی گفته می شود.

مدیریت نیازمند مهارت های مختلفی می باشد.

مدیریت نیازمند مهارت های مختلفی می باشد.

مهارت های فنی توانایی و دانایی محسوب می شود که در اجرای وظایف خاصی به کار گرفته می شود و باید در به کارگیری فنون و ابزار ویژه و همچنین شایستگی عمل در رفتارها ورزیده باشند. این مهارت ها به وسیله کارورزی و تجربه به دست می آید. عموما مدیران این گونه مهارت ها را از طریق طی کردن کارآموزی و دوره های آموزشی یاد می گیرند. مهارت هایی همچون روش های برنامه ریزی، حسابداری، کارگزینی، بودجه بندی و کنترل. مهارت های فنی به گونه ای هستند که افراد می توانند در آنها به درجه خبرگی و شایستگی برسند. چون این نوع از مهارت ها مشخص و دقیق هستند و ضوابط قابل اندازه گیری و عینی دارند. به همین خاطر هم در دوره آموزش و هم در مرحله عمل ارزیابی و کنترل آن راحت است.

مهارت های انسانی کاملا برعکس مهارت های فنی می باشد. چون این مهارت ها در ارتباط با افراد است و مهارت های فنی در رابطه با ابزار می باشند. مهارت انسانی به این معنی است که یک فرد توانایی به وجود آوردن تفاهم و همکاری با دیگران را داشته باشد و به عنوان یکی از اعضای گروه انگیزه های افراد را درک نماید و روی رفتار آنها تاثیرگذار باشد. به دست آوردن چنین مهارتی مستلزم آن است که فرد به نقاط قوت و ضعف خود اشراف داشته باشد، دارای اعتماد به نفس باشد، نسبت به دیگران اعتماد داشته باشد، به عقاید دیگران احترام بگذارد و در کل بتواند محیطی قابل قبول و امن برای به دست آوردن همکاری دیگران به وجود آورند. کسب مهارت های انسانی خیلی ساده نیست و روش مشخصی ندارد.

مهارت های ادراکی توانایی درک نمودن پیچیدگی های کل سازمان هستند و تشخیص دادن کارکردهای مختلف سازمان که به همدیگر وابسته هستند. تغییر در هر کدام از بخش ها روی بخش های دیگر تاثیرگذار است. داشتن آگاهی از این روابط و شناختن اجزا و عناصر مهم آنها در موقعیت های گوناگون به مدیران کمک می کند تا طوری تصمیم گیری کنند که باعث رضایت و اثربخشی سازمان و کارمندان آن شود. برای کسب چنین مهارتی باید نظریه های علوم رفتاری مخصوصا تئوری های سازمان، تصمیم گیری و مدیریت آموزش داده شوند.

طبقه بندی مهارت ها در سطوح مدیریت

به هر اندازه که افراد از سطوح پایین مدیریت به سطوح بالاتر ارتقا پیدا می کنند، نیازمند مهارت فنی کمتری می باشند. در سطوح پایین مدیریت، سرپرستان سازمان قرار گرفته اند، آنها به مهارت های فنی زیادی احتیاج دارند. چرا که موظف هستند تا کارمندان و تکنسین هایی را که تحت سرپرستی خود دارند، آموزش دهند.

مدیریت در سطوح پایین تر نیازمند مهارت های فنی می باشد.

مدیریت در سطوح پایین تر نیازمند مهارت های فنی می باشد.

اما با اینکه میزان مهارت های فنی و ادارکی در سطوح مختلف مدیریت با هم فرق دارند اما مهارت های انسانی به عنوان یک شاخص مشترک در نظر گرفته می شوند که در همه سطوح مدیریت دارای اهمیت زیادی هستند.

عموما سازمان ها متشکل از چهار سطح کارمندان، مدیران عملیاتی، مدیران میانی و مدیران عالی هستند. هر کدام از این سطوح به مجموعه ای از مهارت ها احتیاج دارند.

مهارت های فنی برای کارمندان دارای اهمیت زیادی است. چون آنها کارهای اجرایی سازمان را انجام می دهند و به صورت مستقیم با برنامه ریزی، سازماندهی، هدایت و کنترل درگیر نیستند. کارمندان برای انجام وظایف خود باید دارای دانش و مهارت های فنی باشند و تنها موقعی به مهارت های انسانی نیازمند می شوند که به تیم بپیوندند و تصمیم داشته باشند کار گروهی انجام دهند. در واقع در این سطح مهارت های ادراکی ضروری نمی باشند. چون کارمندان به تصویر ذهنی ای فراتر از وظایف خود نیاز ندارند.

در سطح مدیریت عملیاتی روی مهارت های فنی و انسانی تاکید بیشتری وجود دارد. آنها به صورت مستقیم با سازماندهی، واگذار نمودن کارها به دیگران و انتقال انتظارات به دیگران درگیر هستند. این مدیران باید دارای تخصص لازم از لحاظ فنی باشند، اما احتیاج نیست که مهارت های فنی آنان به اندازه کارکنان باشد. مدیران عملیاتی بیش از اینکه به مهارت های فنی احتیاج داشته باشند به مهارت های انسانی نیاز دارند. چون باید با کارمندان خود ارتباط مناسبی برقرار نمایند و در آنها ایجاد انگیزه کنند.

مهارت های انسانی برای مدیریت میانی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. در واقع مدیران میانی رییس مدیران عملیاتی به حساب می آیند. مسئولیت مدیرانی که روی کارمندان نظارت دارند بر عهده این مدیران می باشد. پس مدیریت میانی از کسانی که کارهای اجرایی می کنند، دو مرحله فراتر می باشد. به همین خاطر نیازی به مهارت های فنی ندارند. چون نظارت مسائل فنی از وظایف آنها محسوب نمی شود. این مدیران بیشتر نیازمند مهارت های انسانی می باشند تا بتوانند میان مدیران عملیاتی و مدیران سطوح بالاتر ارتباط برقرار کنند.

اما تاکید مدیریت عالی روی مهارت های ادراکی می باشد. این مدیران به طور مستقیم مسئول درک، هدایت و موفقیت سازمان می باشند. به این معنی که این مدیران به سطح بالایی از مهارت ادارکی احتیاج دارند. از آنجایی که مدیران عالی بیشتر وقت خود را صرف بررسی های ادراکی می نمایند، زمان کمتری برای تعامل با دیگر افراد سازمان دارند. از همین رو نیاز به مهارت های انسانی به نسبت آن کاهش پیدا می کند.

مدیریت عالی روی مهارت های ادارکی تاکید دارد.

مدیریت عالی روی مهارت های ادارکی تاکید دارد.

اجزا مهارت های انسانی در مدیریت

مهارت های انسانی متشکل از سه جزء اصلی می باشند.

  • درک رفتار گذشته: به این معنی است که مدیران باید توانایی درک دلایلی که باعث می شود کارمندان دست به رفتار خاصی بزنند را داشته باشند.
  • پیش بینی رفتار آینده: مدیران باید قادر باشند که رفتار مشتریان، پرسنل و رقبای خود را در زمان آینده، پیش بینی نمایند. این امر برای مدیران عالی دارای اهمیت بالایی می باشد. چون به آنها کمک می کند تا قدرت تصمیم گیری بیشتری داشته باشند.
  • هدایت، کنترل و تغییر رفتار آینده: مدیران بیشتر از اینکه نیاز به توانایی درک و پیش بینی داشته باشند، به کنترل و هدایت رفتارها نیازمند هستند. به بیان بهتر مدیرانی موثر می باشند که قادر باشند در دیگران نفوذ کنند و از این نفوذ برای ترغیب دیگران به انجام کاری استفاده کنند که در پیشبرد اهدافشان موثر است.
مدیریت در سطوح مختلف به مهارت های مختلف نیاز دارد.

مدیریت در سطوح مختلف به مهارت های مختلف نیاز دارد.


منابع:

تئوری سازمان، استیفن رابینز

تئوری های مدیریت، دکتر کمال پرهیزکار

سازمان مدیریت و برنامه ریزی، دکتر علی محمد اقتداری

مهارت های مدیریت، دکتر نعمت اله سلطانی