جنبه های مختلف مارکتینگ

مارکتینگ دارای نه جنبه می باشد که در این مطلب آنها را بررسی خواهیم کرد.

بازارگرایی: مدیر موفق کسی است که بتواند سازمان را با شرایط روز تطبیق دهد و به روز نماید. این امر زمانی ممکن است که مدیران و کارمندان گرایش به بازار را که نوعی بینش و فرهنگ می باشد، قبول کنند و آن را پیگیری نمایند.
بازارشناسی: برای هر تصمیم اصولی و هر حرکت و فعالیت عاقلانه ای شناخت لازم است. بازارشناسی تلاشی نظام مند به حساب می آید که به منظور ثبت و ضبط و گردآوری اطلاعاتی که به تمام اجزای تشکیل دهنده نظام بازار و عواملی که بر آن تاثیرگذار هستند، مربوط می شود.
بازاریابی: بازاریابی یا همان مارکتینگ به معنی جستجو و به منظور پیدا کردن مناسب ترین بازار است. همچنین بازاریابی بخش هایی از سازمان را شناسایی می کند که توانایی دارد به صورت موثر برای پاسخگویی به نیازها و خواسته های مصرف کنندگان پاسخگو باشد. در واقع مارکتینگ همان تقسیم و بخش بندی بازار و مشخص نمودن محصولات سازمان برای مناسب ترین و بهترین بازارها است.
بازارسازی: معنی بازارسازی معرفی، شناساندن و نفوذ محصولات و خدمات سازمان در بازار می باشد. بازارسازی توسط عوامل بازاریابی مانند قیمت، محصول، تبلیغ و توزیع که قابل کنترل هستند صورت می پذیرد. بازاریاب ها این عوامل را به صورت درست و اصولی به کار می گیرند تا بتوانند در شرایط متفاوت بازار برای خود جایگاهی به دست آورند و با برنامه ریزی ها و استراتژی هایی که پیش می گیرند سهم بیشتری از بازار را در اختیار خود درآورند.

یکی از جنبه های مارکتینگ، بازارسازی می باشد.

بازارگردی: یکی از وظایف بازاریاب ها بازارگردی است که آنها را مجبور می کند تا بیشتر از دیگران با تغییر و تحولات بازار آشنا شوند. آنها این آگاهی را به وسیله حاضر شدن در صحنه مبادلات و رقابت ها و همچنین مشاهده بازارها به دست می آورند. برای مثال بازدید از بازارهای مختلف، شرکت در نمایشگاه های گوناگون، حضور در محیط بازار همگی باعث می شود تا دید مدیران بازتر گردد. در واقع مهم ترین وظیفه بازارگردی همین تغییر دیدگاه می باشد.
بازارسنجی: معنی این اصطلاح تجزیه و تحلیل موقعیت بازار با در نظر گرفتن داشته ها است. تمامی محصولات و خدمات همگی سازمان یک منحنی عمر مشخص دارند. این منحنی دارای مراحل معرفی، رشد و بلوغ، اشباع و افول می باشد. هر مرحله از این منحنی نیز دارای شرایط خاصی است که بازاریاب ها مجبور هستند طبق این شرایط واکنش هایی متناسب با آن شرایط از خود بروز دهند. بازارسنجی نوعی ارزیابی است. این ارزیابی و سنجش باعث می شود تا نقاط قوت و ضعف سازمان نمایان گردد.
بازارداری: حفظ مشتریان کنونی یک سازمان، ترغیب و تشویق آنها برای خرید بیشتر و تداوم یافتن این خرید به وسیله راضی نگه داشتن آنان می باشد. ارتباط برقرار نمودن با مشتریان، آگاهی و شناخت رفتار آنها، مطلع بودن از امکانات و فعالیت های رقبا، آشنایی با اطلاعات جامعه شناختی و روانشناختی دارای نقش زیادی در حفظ مشتریان می باشد.

بازارداری یکی از جنبه های مارکتینگ است که با راضی نگه داشتن مشتریان فعلی بازار را حفظ می نماید.

بازار گرمی: چنانچه علاقه دارید تا بازار گرمی کنید باید بازارداری را بلد باشید. بازارگرمی به معنی تبلیغات به موقع و مناسب برای آگاه نمودن، ترغیب و متقاعد کردن مشتریان است. ابتکار، نوآوری و خلاقیت از مهمترین ابزارهایی است که برای بازار گرمی کاربرد دارد.
بازارگردانی: بازارگردانی به نوعی مدیریت بازار می باشد و شامل برنامه ریزی، اجرا و کنترل امور مختلف بازار در ابعاد متفاوت می باشد.

تغییر روش های مارکتینگ به واسطه گسترش اینترنت

گسترش و توسعه اینترنت به مرور زمان باعث شده است تا روش های مارکتینگ نیز تغییر نماید. یکی از بازاریاب های مشهور جهان به نام ست گودین این تغییرات را پیش بینی کرده بود. او به این تغییرات به عنوان شکل جدیدی از بازاریابی درون گرا نگاه می کرد. اما این نوع از بازاریابی را چندین سال بعد به صورت گسترده ای ترویج کردند و آن را به عنوان بهترین روش بازاریابی برای کسب و کارهای کوچک و متوسط تلقی کردند.

روش های سنتی کاملا برعکس این روش برونگرا بودند. اما روش جدید که درونگرا محسوب می شود با ایجاد کردن وقفه در زندگی مردم و از طریق تبلیغات در رادیو، تلویزیون و بیلبورد و غیره اطلاعات مفیدی را در قالب تولید محتوا در اختیار افراد می گذارد. همین تولید محتوا و دادن اطلاعات مفید به افراد شما را به عنوان یک سازمان معتبر مطرح می نماید. در نتیجه مشتریان ترغیب می شوند تا از محصولات و خدمات شما استفاده نمایند. ابزارهایی که برای مارکتینگ استفاده می شوند شامل سایت ها و وبلاگ ها، موتورهای جستجوی اینترنتی، شبکه های اجتماعی و غیره می گردند.

گسترش اینترنت موجب تغییر و تحولات در مارکتینگ شد.

استراتژی مارکتینگ

استراتژی مارکتینگ شکلی منحصر به فرد و خاص برای هر برند می باشد. استراتژی برای پیشبرد اهداف برند برنامه ریزی می کند تا موقعیت آن را در بازار توسعه و گسترش دهد. استراتژی بازاریابی از طریق شناسایی دقیق و کامل بازار، مشتریان و رقبا به دست می آید.

در واقع بازاریابی شامل فروش و تبلیغات می شود. استراتژی بازاریابی نیز موظف است برند را در بازار جهت دهد. عموما این استراتژی ها را با در نظر گرفتن صدا، لحن و شخصیت یک برند تنظیم می نمایند. به همین خاطر شما پیش از اینکه برای بازاریابی خود یک شعار تعیین کنید باید شخصیت و ارزش آفرینی برند خود را خوب بشناسید.

مسئله بعدی در تنظیم و تدوین استراتژی بازاریابی این است که استراتژی های تنظیم شده باید با اهداف برند هم راستا باشند. این هم راستا بودن نیز با یافتن ماموریت، چشم انداز و ارزش های برند مشخص می شود.

بازارهای امروزه به شدت رقابتی می باشند. بعضی از رقبای بازار با شناسایی مشتریان هدف، برخورد درست در نقاط مختلف بازار عملکرد خوب و مناسبی دارند. در این صورت شما دو راه دارید تا برند خود را در بازار نگه دارید. اولین راه این است که با رقبای خود وارد رقابت گردید. دومین راه این است که می توانید آنها را نادیده بگیرید و تنها روی مناطقی متمرکز شوید که نقاط قوت شما نسبت به رقیبانتان می باشد.

شما باید بخش های خاصی از بازار را برای خود مشخص کنید. در واقع بخش هایی را که به خدمات و محصولات شما نیازمند هستند و شما به عنوان بهترین در آنها شناخته می شوید. تمرکز شما در اینجا باید روی مشتریان اصلی تان گذاشته شود. مشتریانی که از استفاده محصولات شما حس خوبی پیدا کرده اند.