مزایای استراتژی

مزایای استراتژی

وجود استراتژی در سازمان ها اعم از کوچک و بزرگ دارای مزایای زیادی است. در ادامه به بررسی این مزایا خواهیم پرداخت.

  • استراتژی باعث جهت دهی و تمرکز کسب و کار می گردد. هنگامی که یک سازمان برای کسب و کار خود استراتژی تعیین می کند به روشنی می داند که در حال حاضر در کجا قرار گرفته است، چه مسیری را پیش می گیرد و باید به منظور رسیدن به مقصد، چه فعالیت هایی انجام دهد. در واقع فعالیت های سازمان دارای هدف می گردد و بدین ترتیب تمام اجزای سازمان تلاش می کنند تا استراتژی های تعیین شده را عملی سازند.
استراتژی موجب جهت دهی و تمرکز کسب و کار می گردد.

استراتژی موجب جهت دهی و تمرکز کسب و کار می گردد.

  • استراتژی سبب ایجاد نیرو و انگیزه می گردد. عدم وجود یک راهکار منسجم، برنامه دقیق و هدفمند باعث می شود تا بر فضای کاری سازمان حس رخوت و سستی غالب شود.
  • استراتژی موجب می شود تا درک بهتری نسبت به شرایط فعلی سازمان به وجود آید. سازمان برای اینکه بتواند یک استراتژی مناسب تنظیم کند باید از موقعیت فعلی خود درک درستی داشته باشد. به همین منظور باید رضایت مشتریان، عملکرد مالی، امور مرتبط با بازاریابی و فروش، وضعیت جذب و دفع نیرو، نرخ تبدیل و مواردی از این قبیل را در نظر بگیرد. همچنین به نقاط قوت و ضعف، فرصت ها و تهدیدهایی که برای سازمان به وجود می آید، دقت نماید. به این صورت سازمان خود را در موقعیت بهتری قرار می دهد و می تواند با قدم های استوارتر و محکم تری پیشروی نماید.
  • استراتژی کمک می کند تا سازمان درک واقع بینانه تر و بهتری از آینده داشته باشد. مثلا فرض کنید که یک سازمان می خواهد سودآوری خود را به بیست درصد برساند و از فروش محصولات و خدمات در آینده سود بیشتری کسب کند یا حتی اندازه کسب و کار خود را در همین شرایط موجود حفظ نماید. از همین رو استفاده از استراتژی به سازمان کمک می کند تا دریابد که به دنبال چه چیزی می باشد و تصمیم دارد در آینده به کجا برسد.
  • استراتژی سبب رواج بحث، گفتگو و همکاری می شود. باید در سازمان بحث و بررسی هایی در مورد شرایط فعلی و تصمیماتی که قرار است برای آینده گرفته شود، صورت بگیرد. این مباحثات به این منظور انجام می شود که همه افکار و اقدامات در سازمان هم راستا شوند و شانس موفقیت در سازمان بالاتر رود. در نتیجه فضای محیط کاری، پویاتر شود.
  • استراتژی، فرصت های جدید خلق می کند. برای ایجاد راهکارهای جدید سازمان نیازمند تفکر و خلاقیت زیاد می باشد.
  • استراتژی فرصتی به وجود می آورد که در آن تمامی اعضا می توانند تامل کنند. برای تنظیم یک استراتژی مناسب لازم است افراد از فعالیت های روزمره خود که مربوط به مسائل شغلی می باشد، کمی دور شوند. سپس به شغل خود دقیق شوند و در مورد تمامی بخش های مختلف آن تامل نمایند. به این وسیله شرایط فعلی سازمان به چالش کشیده می شود.
  • استراتژی مسیر پیش رو را مشخص می نماید و از این طریق امکان رسیدن به مقصد را افزایش می دهد. چنانچه یک سازمان دارای استراتژی نباشد، مسیری که باید بپیماید نامشخص باقی می ماند و احتمال رسیدن به هدف کاهش پیدا می کند.
  • استراتژی کمک می کند تا سازمان ها نتایج بهتری کسب کنند. در واقع به کارگیری استراتژی به سازمان ها کمک می کند تا روی مقصد و هدف خود تمرکز نمایند. این موضوع باعث می شود که سازمان کمتر از مسیر اصلی خود منحرف شود و بدین وسیله نتایج بهتری به دست می آورد.
 استراتژی کمک می کند تا سازمان ها بتوانند روی هدف خود تمرکز کنند.

استراتژی کمک می کند تا سازمان ها بتوانند روی هدف خود تمرکز کنند.

مفهوم ارزش آفرینی در استراتژی

در واقع هدف مشاغل و سازمان چیزی فراتر از کسب ثروت می باشد. ثروت فردی محرک ضعیفتری نسبت به موفقیت طلبی، گرایش به هیجان و استقلال طلبی می باشد. کارآفرینان انگیزه هایی همچون میل به موفقیت و پیروزی، پیدا کردن قلمروی شخصی و خلاقیت و نوآوری دارند.

به همین خاطر سودآوری سازمان به عواملی همچون ارزشی که سازمان به وسیله محصولات خود برای مشتریان به وجود می آورد، هزینه های تولید کردن محصول و قیمتی که سازمان ها روی محصولات خود می گذارند، بستگی دارد. ارزشی که سازمان برای مشتریان خود به وجود می آورد، همان رضایت و خرسندی ای است که مشتری از مصرف محصولات آن سازمان به دست می آورد. مطلوبیت یا همان رضایت، با قیمت فرق دارد. در حقیقت مطلوبیت تابعی از ویژگی های محصول می باشد. ویژگی هایی همچون طراحی، خدمات در زمان فروش و پس از فروش، کیفیت و عملکرد.

هر چقدر سازمان برای مشتریان خود مطلوبیت و رضایت بیشتری به وجود آورد، در قیمت گذاری دست بازتری دارد. به عبارت دیگر سازمان هم می تواند برای محصولات خود قیمت بیشتری معین کند که این قیمت بیانگر ارزش بالای محصولات باشد، هم اینکه قیمت را پایین تر بیاورد تا به این وسیله مشتریان بیشتری جذب نماید.

استراتژی های ارزش آفرینی

  • یکی از روش های ارزش آفرینی این است که سازمان ها برای مشتریان خود برنامه های انگیزشی تنظیم نمایند. این برنامه ها می تواند شامل ارائه تخفیفات، پیشنهادهای ویژه، تست رایگان، خدمات ارائه اشتراک و همکاری با یک برند دیگر باشد.
یکی از استراتژی های ارزش آفرینی، تنظیم برنامه های انگیزشی برای جذب مشتریان می باشد.

یکی از استراتژی های ارزش آفرینی، تنظیم برنامه های انگیزشی برای جذب مشتریان می باشد.

  • روش بعدی استفاده از برنامه های وفاداری می باشد. برنامه های وفاداری نشان دهنده این است که مشتریان به چه میزان برای شرکت یا سازمانی که از آن خرید کرده اند ارزش قائل هستند و آیا برای خرید دوباره به سراغ محصولات این شرکت می آیند یا خیر؟ برای مشخص شدن این موارد چند نوع برنامه تعیین وفاداری وجود دارد. یکی از آنها، برنامه های مبتنی بر امتیاز می باشد، که مشتریان در این روش با ثبت نمودن اطلاعات شخصی و ایمیل خود امتیازی کسب می کنند که برای آنها پاداش محسوب می شود. آنها می توانند در خریدهای بعدی خود از پاداش خود استفاده نمایند. برنامه بعدی مبتنی بر جایگاه می باشد. به این معنی که مشتریان بسته به سطح عضویت خود مزایا دریافت می کنند و هرچه خرید یا هزینه خرید بیشتر باشد، مشتریان به سطح بالاتری می رسند.
  • از دیگر روش ها، برنامه مبتنی بر مزایای جانبی است. به این صورت که سازمان مزایای کوچکی را به مشتریان خود ارائه دهد و به این صورت مشتریان خود را جذب می نماید.
  استفاده از برنامه های وفاداری یکی از استراتژی های ارزش آفرینی می باشد.

استفاده از برنامه های وفاداری یکی از استراتژی های ارزش آفرینی می باشد.


منابع:

https://www.hubspot.com/