آشنایی با تئوری های کلاسیک مدیریت

آشنایی با تئوری های کلاسیک مدیریت

از الزامات موفقیت در مدیریت و رهبری شناخت کامل تئوری های کلاسیک مدیریت است. تئوری مجموعه ای از پیش فرض ها است که در انتها باعث شکل گیری یک اصل مرتبط و منطقی می شود.  اصولا تئوری ها به دنبال شرح چرایی و چگونگی پدیده ها هستند.

برای آشنایی با تئوری های سازمانی باید آن را بر اساس سیر تاریخی آن بررسی و مطالعه کرد. بررسی این تئوری ها باعث شناخت نسبت به تغییر و تحولات دانش مدیریت در طول زمان می شود. تئوری های سازمانی نسبت به شرکت ها، دیدگاهی کلی و کلان دارند، انسان را نیز مثل یک ماشین فرض می کنند که رفتاری عقلانی از خود بروز می دهد. یعنی بدون در نظر گرفتن بعد اجتماعی و شخصیتی انسان، از کارمندان فقط برای افزایش کارایی و اثربخشی سازمان استفاده می کنند. با این وجود همین تئوری ها نقشی اساسی در پیشرفت علم مدیریت داشته اند.

بعضی از تئوری ها عینی گرا هستند و برخی دیگر نیز ذهنی گرا می باشند. به خاطر همین تفاوت، مطالعه و بررسی پیش فرض های یک تئوری بسیار مهم هستند.

شناخت تئوری های کلاسیک مدیریت، برای موفقیت در سازمان الزامی است.

شناخت تئوری های کلاسیک مدیریت، برای موفقیت در سازمان الزامی است.

دسته بندی های تئوری های کلاسیک مدیریت

در طول زمان تحقیقات گسترده در مورد موضوع سازمان و مدیریت باعث شکل گیری مکاتب و تئوری های کلاسیک مدیریت، در انواع گوناگون شده اند. در این مطلب به بررسی دسته بندی و طبقه بندی چند تئوری به طور خلاصه می پردازیم.

  • طبقه بندی هارولد کونتز شامل مکتب فرایندی یا وظیفه ای، مکتب تجربی، مکتب نظام اجتماعی، مکتب کمی و مقداری، مکتب رفتار انسانی و نظریه تصمیم گیری می باشد. بعدها وی این تقسیم بندی شش طبقه ای را به یازده طبقه تبدیل کرد که مورد استقبال چندانی قرار نگرفت.
  • طبقه بندی ویلیام اسکات بسیار معروف است و در اکثر کتاب های مدیریت از آن استفاده می شود. این طبقه بندی به سه دسته تقسیم می شود: مکتب کلاسیک، مکتب نئوکلاسیک و مکتب سیستمی.
تئوری های کلاسیک مدیریت، چندین طبقه بندی و دسته بندی دارد.

تئوری های کلاسیک مدیریت، چندین طبقه بندی و دسته بندی دارد.

  • طبقه بندی ریچارد اسکات با در نظر گرفتن سیستم باز و بسته و همچنین مدل های اجتماعی و منطقی رفتار انسان ها، در چهار دسته از مکتب های مدیریت، تقسیم بندی شده است.

نگرش سیستم بسته و رفتار منطقی انسان در واقع همان مکتب کلاسیک مدیریتی ویلیام اسکات است.

نگرش سیستم بسته و رفتار اجتماعی انسان نیز همان مکتب نئوکلاسیک مدیریتی ویلیام اسکات می باشد.

نگرش سیستم باز و رفتار منطقی انسان.

نگرش سیستم باز و رفتار اجتماعی انسان.

  • طبقه بندی ماری جو هچ سه نظریه مدرن، نمادین تفسیری و پست مدرن را بیان کرده است. یکی از اساسی ترین تفاوت نظریه وی با بقیه نظریه ها، نگاه وی به تئوری های کلاسیک مدیریت است. وی معتقد است دیدگاه کلاسیک و مکتب روابط انسانی به دوره قبل از تاریخ مدون مدیریت برمی گردند.

 انواع تئوری های کلاسیک مدیریت

مکتب کلاسیک یک سیستم عقلانی است که در آن سه نوع از تئوری های کلاسیک مدیریت، مطرح شده است:

  • تئوری مدیریت علمی تیلور: اواخر قرن بیستم، فردریک وینسلو تیلور شیوه ای علمی برای مدیریت پیشنهاد داد که نام آن را مدیریت علمی نامید. او بر اساس همین تئوری نظارت دقیق را باعث افزایش کارائی می دانست. او اصول مدیریت علمی چهارگانه ای را مطرح کرد که به قرار زیر است:

مدیریت باید بر اساس روشی علمی باشد و این روش جایگزینی برای تجربه و خطا باشد. مدیریت موظف است مطالعات علمی انجام دهد. این مطالعات علمی، شامل حرکت سنجی، زمان سنجی و مشخص کردن استانداردهای تولید و کارایی سازمان ها می باشد. به این طریق باید بهترین روش انجام کار در سازمان را پیدا  کنند و در چارچوب دستورالعمل به کارمندان تحویل دهند.

انتخاب کارمندان برای سازمان نیز باید کاملا بر اساس اصول علمی باشد. یعنی کارمندانی برای سازمان انتخاب شوند که مهارت ها و توانایی های لازم را برای انجام وظایف سازمان به صورت موفقیت آمیز داشته باشند.

حتی در آموزش و تربیت کارمندان باید از اصول علمی پیروی کنند.

روابط بین مدیران و کارکنان، روابطی نزدیک و دوستانه باشد و بین آنها روحیه همکاری به وجود آورد. تقسیم کار بین آنها به شیوه ای انجام شود که بار مسئولیت به روی دوش یک بخش نباشد و بین مدیران و کارمندان به طور مساوی تقسیم شود. برنامه ریزی و تفکر متعلق به مدیران است و کارهای جسمی بر عهده کارکنان می باشد.

این سه نفر تئوری های کلاسیک مدیریت، را مطرح کردند.

این سه نفر تئوری های کلاسیک مدیریت، را مطرح کردند.

  • اصول مدیریت هنری فایول: فایول مکتبی را بنیان گذاری کرد که به آن مکتب اصول گرایان یا نظریه اداری مدیریت می گویند. بر همین اساس دیدگاه مدیران ارشد بر کل سازمان غلبه می کند. هنری فایول مدیریت را حرفه ای می داند که قابل آموزش می باشد. او برای مدیریت ۵ کارکرد و ۱۴ اصل بیان کرده است.

پنج کارکردی که مطرح کرد، عبارتند از: برنامه ریزی، سازماندهی، هماهنگ سازی، فرماندهی و کنترل.

چهارده اصلی که برای مدیریت اصول گرایانه تنظیم کرد، شامل:

تقسیم کار، یعنی کارها و وظایف را به صورت تخصصی تقسیم کرده و هر یک از مسئولیت ها را به شخصی مشخص واگذار نمایند.

تفویض اختیار، به این معنی است که افراد سازمان مسئولیت ها و اختیارات خود را به یکدیگر واگذار کنند.

سلسله مراتب، ارتباطات درون سازمانی باید بر اساس سلسله مراتب قدرت شکل بگیرند.

پاداش، تقدیر و تشویق اقدامات همسو با اهداف سازمان باید به صورت سیستماتیک صورت پذیرد.

انتظام، انتظارات در سازمان باید کاملا به صورت شفاف بیان شوند و افراد متخلف باید مجازات شوند.

وحدت فرماندهی، یعنی هر کارمند باید تحت نظر یک مدیر باشد.

 وحدت سمت و سو، به این معنی است که تمامی کارمندان و تمامی امور مربوط به آنها، همگی روی اهداف سازمان تمرکز کنند.

 تمرکزگرایی، اهمیت نقش های ارشد و زیردستان در سازمان مشخص شود.

 هضم نفع شخصی در نفع جمعی، منافع جمعی بر منافع شخصی افراد سازمان ارجحیت داشته باشد.

نظم، وظایف و اصول کاری باید کاملا منظم باشند، چرا که سمت و سوی سازمان را در جهتی مناسب قرار  می دهد.

برابری، رعایت اصول عادلانه و منصفانه در سازمان، مشارکت کارمندان را در سازمان افزایش می دهد.

 امنیت شغلی، هر چقدر امنیت شغلی کارمندان بیشتر باشد، میزان وفاداری و حس تعهد کارکنان در سازمان بیشتر است.

روح کار گروهی، ایجاد وحدت بین منافع و خواسته های کارمندان و مدیران، باعث به وجود آمدن روحیه همکاری و همدلی بین افراد سازمان می شود.

 ابتکار عمل، تشویق کارمندان به روش صحیح باعث می شود تا آنها با میل و علاقه در راستای اهداف سازمان به وظایف خود بپردازند و از خود ابتکار عمل بیشتری نشان دهند.

  • تئوری بوروکراسی ماکس وبر: اولین بار تئوری کلاسیک در مورد بوروکراسی توسط جامعه شناسی آلمانی به نام ماکس وبر مطرح شد. تئوری وی در مورد بوروکراسی به قدری مهم است که هر جا واژه بوروکراسی بیان می شود، نام وبر به دنبال آن نیز آورده خواهد شد.

تئوری او بیانگر شکل جدیدی از سازمان است که بر اساس تفکرات او درباره قدرت و اقتدار مطرح شده است. او سازمانی آرمانی را توصیف می کند که کاملا بر اساس اصول عقلانی پیش می رود و در نتیجه عملکردهایش به حداکثر کارایی می رسد. ناگفته نماند که نظریه وی شدیدا از اخلاق پروتستان تاثیر پذیرفته است. هدف بوروکراسی وبر استانداردسازی در سازمان می باشد.

نظریه بوروکراسی وبر از تئوری های کلاسیک مدیریت است.

نظریه بوروکراسی وبر از تئوری های کلاسیک مدیریت است.

منابع:

تئوری های سازمان و مدیریت، نوشته علیرضا سلامی

مدیریت عمومی، نوشته دکتر سید مهدی الوانی

کتاب سازمان ها و سازماندهی، نوشته ریچارد اسکات و گراد دیوید