مدیریت استراتژیک چیست؟

مدیریت استراتژیک چیست؟

امروزه هر کسب و کار یا هر سازمانی احتیاج به برنامه ای مدون جهت تامین اهداف خود دارد. مدیریت استراتژیک، مجموعه اقدامات و تصمیم های مدیریتی است که عملکرد بلند مدت سازمان را مشخص می نماید.

در واقع بررسی محیط اعم از خارجی و داخلی، تنظیم استراتژی، اجرای آن، ارزیابی و کنترل آن بر عهده مدیریت استراتژیک، است.

مدیریت استراتژیک، برنامه ها و اقداماتی است برای مشخص کردن عملکرد سازمان

مدیریت استراتژیک، برنامه ها و اقداماتی است برای مشخص کردن عملکرد سازمان

مراحل مدیریت استراتژیک

اولین مرحله تجزیه و تحلیل وضعیت و بررسی محیطی است، که به معنی شناسایی تهدیدها و فرصت هایی است که سازمان را تحت الشعاع خود قرار می دهند. در این مرحله باید به جمع آوری، بررسی دقیق و ارائه اطلاعات بپردازید.

مرحله بعدی تنظیم و تدوین استراتژی است. در اینجا باید مجموعه استراتژی ها را لیست کرد و بعد با بهره گیری از مدلهای متفاوت و با نظر به نتایجی که از مرحله اول به دست آمده است بهترین استراتژی ممکن را انتخاب کنید. تمامی مدیران از همه سطوح باید در این مرحله مشارکت داشته باشند.

مرحله  سوم، مربوط به پیاده سازی و اجرای استراتژی است. یعنی باید استراتژی که تنظیم شده و سازمان آن را تایید کرده است به مرحله اجرا در آورد. پیاده سازی به معنای طراحی ساختار سازمان، توزیع منابع، توسعه فرایند تصمیم گیری و مدیریت منابع انسانی است.

مرحله آخر نیز مربوط به کنترل و ارزیابی استراتژی می شود که شامل ارزیابی عوامل خارجی و داخلی است. ارزیابی به شما این امکان را می دهد تا مطمئن شوید استراتژی های سازمان و اجرای آنها همگام با اهداف سازمان است.

مرحله آخر مدیریت استراتژیک، ارزیابی استراتژی ها است.

مرحله آخر مدیریت استراتژیک، ارزیابی استراتژی ها است.

مزیت های مدیریت استراتژیک

مدیریت استراتژیک، باعث می شود سازمان از شیوه های نوآورانه و خلاقانه ای برای رسیدن به اهداف خود استفاده کند.

استفاده از یک برنامه منظم تر و مدون تر به شما این امکان را می دهد تا استراتژی بهتر و مناسب تری را تدوین نمایید.

وجود مدیریت استراتژیک، مدیران سطوح مختلف و کارمندان را در فرایند کار درگیر می کند و به آنها حس تعهد و وفاداری نسبت به سازمان می دهد.

همچنین تعهد و تفاهم بین کارمندان و مدیران را بیشتر می کند.

فرصتی فراهم می کند تا به کارکنان سازمان تفویض اختیار شود و این تفویض اختیار کارمندان را تشویق و ترغیب می کند.

برنامه ریزی برای آینده باعث می شود تا اولویت ها مشخص شوند و تصمیماتی که در زمان حال گرفته می شوند با در نظر گرفتن پیامدهای آینده باشند.

بین برنامه های عملیاتی سازمان و عملکردهای واحدهای مختلف آن هماهنگی برقرار می کند.

به عنوان یک راهنما برای سازمان عمل می کند و مسیر عملکردها و فعالیت های سازمان را تعیین می کند.

به وسیله نگرش بلند مدتی که دارد، آینده را پیش بینی می کند و اطلاعاتی برای عملکردهای طولانی مدت مدیران ارائه می دهد.

چرا مدیریت استراتژیک، برای سازمان نقشی حیاتی دارد؟

از آن جا که اساس مدیریت استراتژیک، آشنایی مدیران با شرکت های رقبا، بازارها، قیمت ها، توزیع کنندگان، دولت ها، سهامداران، عرضه کنندگان مواد اولیه در سراسر دنیا است، همین عامل باعث می شود تا موفقیت تجاری در دنیای امروز را کسب کنند.

مدیریت استراتژیک، باید روندی مستمر باشد، نه اینکه در زمان ایجاد مشکل به عنوان راه حل استفاده شود. در واقع پیامدهای مثبتی که دارد لزوم وجود آن را در سازمان اثبات می کند.

از پیامدهای مثبت آن می توان به این مورد اشاره کرد که شیوه خلاقانه مدیریتی آن به گونه ای است که سازمان را وادار می کند تا صرفا واکنشی عمل نکنند، بلکه اعمال نفوذ نمایند.

انحرافات و اشتباهات در تصمیم گیری را کاهش می دهد، و راهی برای ایجاد و حفظ مزیت رقابتی پیدا می کند.

استفاده از این مزیت های رقابتی جایگاه سازمان را نسبت به رقیبان خود بالا می برد و همچنین در صنعت مورد نظر، عملکرد مالی خیلی بهتری خواهد داشت.

مدیریت استراتژیک، به سازمان کمک می کند تا عملکرد بهتری داشته باشد و در بازار رقابتی پیشرفت کند.

مدیریت استراتژیک، به سازمان کمک می کند تا عملکرد بهتری داشته باشد و در بازار رقابتی پیشرفت کند.

چگونگی تعیین اهداف در مدیریت استراتژیک

تعیین اهداف به روش هوشمند به شما کمک می کند تا اهداف مورد نظر خود را ارزیابی کنید. روش هوشمند شامل اهداف مشخص، قابل دستیابی، قابل اندازه گیری، مرتبط و به موقع است. شما باید اهداف خود را تنظیم کنید و همواره در حال ارزیابی آن باشید. زمان تنظیم این اهداف نکات زیر را در نظر داشته باشید:

  • اهداف نباید کلی و مبهم باشند، باید بر موضوعی خاص تمرکز کنند. یعنی همراه با جزئیات کامل بیان شوند تا کارمندان بدانند که در انتها به چه چیزی دست خواهند یافت.
  • اهداف باید قابل سنجش و اندازه گیری باشند. این مسئله قابلیت استانداردی را پیش روی شما قرار می دهد تا بتوانید میزان پیشرفت در سازمان را اندازه گیری کنید و متوجه شوید تا چه اندازه به هدف مورد نظر نزدیک شده اید.
  • هدف باید به گونه ای تعیین شود که وقت، منابع و پول مورد نیاز برای دستیابی به آن مهیا باشد. در غیر این صورت تلاش برای هدفی که امکان دسترسی به آن وجود ندارد، فقط باعث اتلاف هزینه و وقت و انرژی خواهد بود.
  • اهدافی که انتخاب می کنید باید با سازمان شما مرتبط باشد. بررسی کنید که تیمی که انتخاب کرده اید خصوصیات و مهارت های لازم برای دستیابی به اهداف سازمان را دارند یا خیر. اگر لازم است مهارتهای خاصی برای آن داشته باشند می توانید آموزش را نیز جزو برنامه ریزی های خود قرار دهید یا اینکه اگر کمبود منابع دارید، راهی برای تامین آنها نیز بیابید.
  • از آن جایی که هیچ یک از منابع و امکانات در دسترس ما بی نهایت نیستند، هر هدفی زمان بندی و امکانات محدودی در اختیار دارد. بنابراین میزان تحقق اهداف بستگی به محدودیت هر کدام از آنها دارد. شناسایی این محدودیت ها امکان استفاده از روش ها و ابزارهای کنترل را به شما می دهد تا مشکلات برنامه ریزی خود را بشناسید و آنها را اصلاح نمایید.
مدیریت استراتژیک، برای اینکه مهارت های کارمندان را با اهداف سازمان همسو کند، گاهی لازم است آنها را آموزش دهد.

مدیریت استراتژیک، برای اینکه مهارت های کارمندان را با اهداف سازمان همسو کند، گاهی لازم است آنها را آموزش دهد.

دلایل عدم استفاده از مدیریت استراتژیک در بعضی سازمان ها

  • در بعضی از سازمان ها، مدیران ارشد از وضعیت و شرایط واقعی سازمان آگاهی ندارند.
  • بعضی مدیران ارشد موقعیت واقعی سازمان را نمی پذیرند و خود را فریب می دهند.
  • برخی مدیران علاقه به حفظ وضع موجود دارند و از تغییر می ترسند.
  • بعضی مدیران به موفقیت های گذشته سازمان یا شرکت اکتفا می کنند، و تصور آنها بر این است که با همین شیوه موفقیت های بعدی را نیز کسب می کنند.


منابع:

What is strategy and does it matter ، نوشته ریچارد ویتینگتون

مقاله مدیریت استراتژیک و ضرورت و موانع به کارگیری آن در سازمان ها، نوشته معصومه عربشاهی