تاریخچه استراتژی

تاریخچه استراتژی

برای بررسی معنی کلمه استراتژی، باید به گذشته های دور برگردیم. ریشه این لغت، واژه یونانی استراتگوس (Strategos) به معنی فرمانده است. بعدها آن را به معنای هنر نظامی فرمانده استفاده کردند. اما معنا و مفهوم این لغت در امروزه که به عنوان هنر جنگ شناخته می شود به ۵۰۰ سال قبل از میلاد مسیح باز می گردد. این کلمه در کتابی با نام استراتژی، اثر سان تزو مطرح شده است.

این کتاب تمام فنون جنگ را همراه با تعداد زیادی از استراتژی های، نظامی که امروزه مورد استفاده سیاستمداران و تجار است، در کتاب خود به رشته تحریر در آورد. سان تزو کسی را رهبر می نامد که هوش و فراست خود را برای دستیابی به اهداف بزرگ به کار می بندد.

اما ارتباط بین نظامی گری و کسب و کار از کجا نشات می گیرد؟ گفته می شود که روزی سقراط برای دلداری دادن سربازی یونانی به نام نیکوماخوس می رود. نیکوماخوس قرار بود به رتبه سر لشگری سپاه یونان رسد، اما این فرصت را از دست داده بود. سقراط او را تشویق کرد که تاجر شود. او برای نیکوماخوس توضیح داد که وظایف یک سرلشگر و یک تاجر شباهت زیادی به هم دارد. هر دو آنها یک برنامه ریزی استراتژیک انجام می دهند تا با استفاده از زیر دستان خود به اهداف خود دست یابند. شاید در همین جا نقطه اشتراک فعالیت های نظامی و کسب و کار شناخته شد و این کلمه نیز برای هر دو منظور، مفهوم پیدا کرد.

البته کلمه استراتژی، با تاکتیک که در اصول جنگی به کار برده می شود متفاوت است. استراتژی، یک برنامه کلی برای استفاده از منابع موجود است تا به افراد به هدف مطلوب خود دست یابند، اما تاکتیک یک نقشه برای یک اقدام خاص محسوب می شود. به بیان ساده تر، تاکتیک ها مانورهای لازم برای دستیابی به پیروزی در نبردها هستند اما استراتژی، به معنی پیروزی جنگ است.

کلمه استراتژی، ریشه در اساطیر دارد و مربوط به مسائل نظامی بوده است.

کلمه استراتژی، ریشه در اساطیر دارد و مربوط به مسائل نظامی بوده است.

تعریف استراتژی در مدیریت

کلمه استراتژی، یکی از اصطلاحات رایج در مدیریت است، و به عنوان پسوند و پیشوند خیلی از اصطلاحات مدیریتی آورده می شود. مانند مدیریت استراتژیک، برنامه ریزی استراتژیک، استراتژی بازاریابی و…. برای توضیح دقیق آن تعریف های مختلفی ارائه کرده اند.

استراتژی، از اصطلاحات رایج در مدیریت است.

استراتژی، از اصطلاحات رایج در مدیریت است.

کنت اندروز که دانشمند مدیریت استراتژیک بود آن را این گونه تعریف می کند: استراتژی، یک الگو از اهداف بزرگ و سیاست ها و برنامه هایی است که برای دستیابی به آن اهداف تنظیم می شود.

ایگور آنسوف استاد مدیریت صنعتی می گوید استراتژی، قواعد تصمیم گیری است.

آلفرد چندلر، استاد مدرسه کسب وکار هاروارد، آن را تعیین اهداف بلند مدت سازمان و مجموعه ای از اقدامات و به کارگیری منابع لازم برای دست یافتن به اهداف مورد نظر، می داند.

مینتزبرگ نیز استاد مطالعات مدیریت در کانادا است. تعریف او از این کلمه به این صورت است: استراتژی، یک برنامه، الگو، موقعیت، دورنما و تله است. برنامه به معنی جهت گیری یا هدایت اقدامات در آینده است. الگو تداوم رفتار در طول زمان و نگاه به رفتار گذشته است. موقعیت هم تبیین محل قرارگیری محصولات خاص در بازارهای ویژه است. دورنما به معنی روشی اساسی در انجام کارهای سازمان است. و تله گمراه کننده نیز عملیات ویژه برای غلبه بر دشمن یا رقیب است.

از نظر مایکل پورتر استراتژی، به کاری گفته می شود که دیگران توسط منابع کمتر و کارآمدتر انجام می دهند و آن کار یا پروژه چیزی منحصر به فرد باشد.

اما به بیان ساده استراتژی، مجموعه برنامه ها و اقداماتی است که برای دستیابی به هدف طراحی می شود.

استراتژی، برنامه ها و اقداماتی است که برای دستیابی به هدف تنظیم می شود.

استراتژی، برنامه ها و اقداماتی است که برای دستیابی به هدف تنظیم می شود.

مزیت های استراتژی

  • به کسب و کار جهت می دهد، به این صورت که شما می دانید که برای رسیدن به اهداف سازمان یا شرکت، هم اکنون کجا قرار دارید، سمت و سوی حرکت سازمان به کدام سمت است و چه اقداماتی برای رسیدن به این منظور باید صورت گیرد.
  • باعث می شود سازمان و کارمندان آن نیرو و انگیزه پیدا کنند تا با استفاده از یک برنامه دقیق و هدفمند کارایی بهتری داشته باشند.
  • برای طراحی یک استراتژی، درست، باید موقعیت فعلی سازمان را بررسی و درک کنید. برای دستیابی به این منظور عملکرد مالی، رضایت مشتریان، وضعیت جذب و دفع نیرو و موارد اصلی و مهمی از این دست را بررسی کنید و همچنین به نقاط قوت و ضعف و فرصت ها و تهدید هایی که در مسیر کاری وجود دارند، دقت کنید.
  • تدوین یک استراتژی، دقیق می تواند درک بهتر و واقع بینانه تری از آینده بدهد، در واقع بر اساس مستندات و استدلال های دقیق، برنامه های آینده سازمان را پیش بینی می کند.
  • گفتگو، بحث و همکاری را در سازمان ترویج می دهد. به این صورت که شما باید تمامی مراحل آن را با همکاران خود در میان بگذارید.
  • باعث خلق فرصت های جدید می شود. از آنجا که تحقیق کردن در مورد استراتژی، و کار کردن بر روی آن به تفکر و خلاقیت زیادی احتیاج دارد، همین اندیشیدن ایده ها و فرصت های جدیدی برای سازمان خلق می کند.
  • فرصتی است برای اندیشیدن و تعمق در امور سازمانی.
  • از آنجایی که برنامه های آینده سازمان را روشن می کند و مسیر را برای دستیابی به اهداف آن هموار می کند. این موضوع شانس رسیدن به اهداف را افزایش می دهد.
  • باعث دستیابی به نتایج بهتری می شود. تدوین استراتژی، شما را بر روی مقصد و هدف متمرکز می کند، این کار از انحراف شما از مسیر اصلی جلوگیری می کند.

مراحل تنظیم و طراحی استراتژی

  1. به دست آوردن اطلاعات به شما کمک می کند تا مسیری را که باید در آن قرار گیرید به خوبی ارزیابی کنید و بشناسید.
  2. برای اینکه اهداف و ارزش های سازمان را شرح دهید، یک بیانیه چشم انداز تنظیم کنید. بیانیه چشم انداز به طور خلاصه اهداف یک سازمان را بیان می کند. اینکه قرار است این سازمان در آینده چه کاری انجام دهد یا اینکه چه خدماتی ارائه دهد.
  3. یک بیانیه ماموریت تدوین کنید. این بیانیه علاوه بر بیان اهداف بلند مدت سازمان، روی کارهایی که در کوتاه مدت نیز باید انجام شود تمرکز می کند.
  4. در این مرحله باید اهداف استراتژیک سازمان را شناسایی کنید. شما با شناسایی این اهداف می توانید اولویت ها را بشناسید و بر طبق آنها برنامه های سازمان را پیش ببرید. همچنین با مرور مراحل انجام شده، نقاط قوت و ضعف حین انجام کار را پیدا کنید.
  5. اهداف استراتژیک خود را به برنامه های کوتاه مدتی تبدیل کنید که دارای جزئیات دقیق تری هستند. این برنامه ها، برنامه های تاکتیکی هستند. در این مرحله وظایف افراد را مشخص کنید و به آنها بگویید چه کارهایی را در چه موقعیت ها و چه زمان هایی انجام دهند.
  6. مرحله نهایی این است که بر عملکرد خود نظارت همیشگی داشته باشید. به این وسیله همیشه مطمئن هستید که در مسیر درستی قرار دارید.
استراتژی، چند مرحله دارد تا به بتوانید به اهداف سازمان دست پیدا کنید.

استراتژی، چند مرحله دارد تا به بتوانید به اهداف سازمان دست پیدا کنید.

 


منابع:

مقاله what is strategy ، نوشته مایکل پورتر

سایت amazon